شهادت سپهبد قرنی اولین رییس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی/3 اردیبهشت 1358 ♦️شهید قرنی در سال 1292 شمسی متولد و از ابتدای کار در ارتش، فعالیت علیه رژیم طاغوت را آغاز کرد. در سال 1337 با عده ای از همکاران خود طرح یک کودتا را علیه رژیم ریخت که بنا به دلایلی کشف شد و به سه سال زندان محکوم شد. سپهبد قرنی پس از آزادی از زندان به فعالیت های خود ادامه داد و در جریان 15 خرداد 1342 پس از دیدار با آیت الله میلانی مجددا دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد. به دنبال پیروزی انقلاب، سپهبد قرنی به سمت اولین رییس ستاد مشترک ارتش منصوب شد. ♦️ در شرایطی که عده ای از گروهک های سیاسی به بهانه وضعیت گذشته ارتش شاهنشاهی خواستار انحلال ارتش بودند شهید قرنی تحت فرماندهی امام راحل انجام امور ارتش را بر عهده گرفت و در روز 24 بهمن 57 با حضور در دفتر ریاست ستاد ارتش خطاب به حاضران گفت:"ارتش شاهنشاهی که می گفتند از مجهزترین ارتش های دنیاست و شاید هم از لحاظ وسایل و تجهیزات چنین بود, از آنجا که ایمان و اعتقاد نداشت, ظرف چند ساعت متلاشی شد. افراد ارتش اولا باید مومن باشند , ثانیا آرمان آنها حفظ استقلال میهن باشد نه حمایت از یک فرد” . ♦️ شهید قرنی، فعالیت خود را برای تصفیه و بازسازی و توان مکتبی بخشیدن به ارتش آغاز کرد اما با خشم گروههای چپی و منافقین مواجه شد و از جمله به تصرف پادگان سنندج اقدام کردند که با مقاومت شدید شهید قرنی مواجه شد. پس از این جریان، تنش ها و مخالفت هایی ایجاد شد و گروهک ها با تبلیغات منفی سعی کردند که دولت موقت را وادار به برکناری رییس ستاد ارتش کنند. سرانجام مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت در 6 فروردین 1358، ایشان را از ریاست ستاد ارتش برکنار کرد. سپهید قرنی در روز سوم اردیبهشت 1358 در منزل خود توسط چند تروریست از گروهک ضاله فرقان به شهادت رسید. #شهید_قرنی
از شنبه و حتی چند روز قبلتر بازار مذاکره چنان داغ بود که هر کی هر خمیری که داشت بر تنور داغ مذاکرات بست و نونش را هم درآورد.
برخی نونها چنان سوخته و سیاه بود که قابل مصرف نبود.
برخی هم از سرِ عجلهای که داشتند خمیر را نپخته از تنور مذاکره بیرون کشیدند جوری که بازم قابل مصرف نبود.
برخی حرفها هم مثل همان خمیرهایی بود که برای نانهای فانتزی درست میکنند نهتنها واقعا غذای دندانگیری نبود بلکه فقط ظاهری شیک داشت و چشمپرکن بود یا به عبارتی تنها فریب چشم و دل بود!
دقیقا یادم هست که همین دیروز و پریروز هرجا رفتم از صف بنزین تا بانک، از مغازه بقالی تا عطاری، از مطب پزشک تا داروخانه همینطور نان بود که از تنور مذاکرات بیرون میرخت. از شما چه پنهان چند جایی که کار داشت بیخ پیدا میکرد و نزدیک بود کاسه کوزهها بشکند، تذکر دادم که مرز نگهدارند و خط را از خط ولی خدا جدا نکنند.
ای دریغ که کمتر گوش شنوا وجود داشت!
دیگه واقعا کم کم داشتم سرسام میگرفتم از دست جماعت حرف گوش نکن! دوست داشتم داد بزنم بگم ای بابا تو را خدا ول کنید این مذاکرات کوفتی را که دشمن همین را میخواهد اما یادم افتاد که تازه فردا شنبه است و مسقط و عمانها در پیش…!
مَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَاللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (بقره ۱۰۵)
هرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما (مسلمین) خیری از جانب خدایتان نازل شود، لیکن خدا هر که را بخواهد به فضل و رحمت خویش مخصوص گرداند، و خدا صاحب فضل عظیم است.
اگر آنها خیر خواه مسلمین نیستند پس چگونه می توان به آنها اعتماد و اتکا داشت، مگر به حماقت
⭕️آیه ۱۶۵ سوره اعراف
” سکوتکنندگان در مقابل منکرات و ظلم را به عذابی سخت وعده داده است.”
.#غزه_تحت_القصف
#روشنا
بازم جوال ذهن، بنابراین دنبال ذهنم راه میافتم تا سر کوه قاف… یه لحظه مثل فیلمی که رو دور تند گذاشته باشند، صحنههای دید و باز عید جلو چشمم تاریک و روشن میشوند و میرسم خونه اکرم خانم. افطاری دههم فروردین ماه، مهمانی یکی از بستگان من و آبجی زهره نزدیک ساعت 4 عصر رسیدیم، بابا بزرگ بسته بزرگ سبزی خوردن را از مزرعه خودش آورده بود تا خانمها آماده کنند اما تا خواست بسته را بگذارد، گیتی داد زد اونجا نذار. عمو علی چپ چپ نگاه کرد و گفت پس کجا بذاره؟ گیتی با لحن بلندگو قورتدادهاش گفت اکرم رئیس است. (یعنی از او بپرس) یادم نیست، یعنی شمارش نکردم تا زمان افطار چندین و چندین بار موردی پیش آمد که پاسخ؛ فقط “اکرم رئیس است” بود. اکرم رئیس است، پس جواد آقا مرد خانه چه کاره است؟ مردی گفتن، زنی گفتن… عقلم پاسخ میداد. تو این خونه هیچکاره است! مخصوصا وقتی حساب دخل و خرجها و کارتهای بانکی هم دست اکرم رئیس بود. پاسخ قانع کننده نبود و جواب دیگری داشت حکماً. دوباره این “سوال کله گنده” مغز سرم را مور مور میکرد جوری که دلم میخواست گوش اکرم رئیس را بپیچانم بخصوص وقتی بین جمع گفت امسال تونستم قرآنم را ختم کنم. پیش خودم گفتم یعنی “الرجال قوامون علی النساء” تو قرآن اکرم خانم نبود؟ یعنی اکرم رئیس در پرتو این رئیسی بیشتر و جلوتر از کلام وحی در نظام آفرینش نقش ایفا میکند؟ #به_قلم_خودم #سبک_زندگی