تقریبا در همه جوامع رقبای تربیتی متعددی در برابر خانوادهها وجود دارد که موجب کمرنگ شدن یا حتی نابود شدن کارکرد تربیتی خانواده بر فرزندان میشود. امروزه بحث تربیت منحصر به چهارچوب خانواده نیست بلکه رقبای زیادی مثل محیطهای آموزشی، رسانههای ارتباط جمعی، مهد کودکها در کنار خانواده وجود دارد که نقش تربیتی ایفا میکنند. در این مقاله کوتاه نقش منفی این موارد در تربیت بررسی میشود.
یکی از این رقبای تربیتی در برابر خانواده محیطهای آموزشی فرزندان هستند. چنانچه مسیر و الگوهای تربیتی این محیطها اعم از: معلم، کتب درسی و سایر ابزارهای آموزشی و کمک آموزشی با نظام ارزشی خانواده متفاوت باشد، آسیبهایی بر تربیت فرزندان دارد. اختلاف ارزشی و تربیتی ناشی از این محیطها، کودکان و نوجوانان را سردرگم میکند و در مرحله بعد این سردرگمی از آنان یک فرد منفعل میسازد طوری که توان دفاع از ارزشهای و آرمانهای خود را ندارند.
یکی دیگر از رقبای تربیتی در مقابل خانواده، رسانههای ارتباطی جمعی است. حضور طیف سنی مختلف به شکل تقریبا دائمی در شبکههای اجتماعی و تاثیرپذیری مستقیم از این رسانهها مدل تربیتی آنان را شکل میدهد. تربیتی که ناشی از هنجارها و ارزشهایی است که نهتنها مورد تایید خانواده نیست بلکه گاهی به کل ضد ارزشی است. مواردی مثل فردگرایی، مادیگرایی، روابط آزاد جنسی، زیر سوال بردن ارزشهای فرهنگی و ملی جامعه… از این دست هستند.
امروزه با وجود اشتغال زنان، کارکرد خانواده با محوریت نقش مادر در نگهداری و تربیت فرزند به حاشیه رفته است و با وجود رقیب شدن مهد کودکها که گاه نقشی پررنگتر از مادر (با توجه به حذف خانه و مادر در ساعات نسبتاً طولانی) ایفا میکنند، آسیبهایی در پیدارد که عدم شکلگیری اعتماد به نفس کودکان یکی از آن است. عدم اعتماد به نفس نیز آسیبهای دیگری مثل اضطراب، ناامنی، عدم خودباوری و… را به دنبال دارد.
بنابراین در برابر سیستم تربیتی خانواده رقبای جدید و قوی وجود دارد که میزان تاثیر آنها حتی گاهی از خانواده بیشتر است اگرچه با وجود ناگزیری دنیای کنونی در استفاده از تکنولوژیها نمیتوان به شکل کلی تاثیرات آن را حذف کرد اما والدین باید برای در امان ماندن فرزندان خود از “تاثیرات سوء و ضد ارزشی این رقبا” دائما تلاش کنند و آن را کاهش دهند.
سخن گفتن از آینه عفاف و مادر عصمت این گوهر قدسی در قامت انسانی ساده نیست به ویژه که در دریافت “جلوههای معنوی این اقیانوس بیپایان” به مثابه کودکی خرد باشی که توانی بسیار محدود و درکی بسیار ناقص دارد. اما به مدد روایات معصومین(ع) که به فیض وجودی بیبی دوعالم اتصال دارند، ما را روزنهای هست که از بانو توشه برگیریم. به شواهد روایات فاطمه (س) به عرفان کامل رسید در چهارچوب خانهای محقر اما پر از نور و نماز و قرآن و عبادت به شکلی که جبرائیل امین بر حضرتش نازل میشد. در شأن عبادت حضرت(س) امام باقر علیهالسلام فرمود: «کانت تَقُومُ حَتّى تَورَّمَ قدماها». همچنین علاّمه مجلسى (ره) در مورد خانه على و فاطمه علیهماالسلام از انس بن مالک، و بُریره نقل میکند: هنگامى که رسول خدا (ص) این آیه شریفه را خواند: «فى بیوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَن تُرْفَعَ و یُذْکَرَ فیها اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بالْغُدُوِّ والآصالِ»؛ در خانههایى (مانند معابد، مساجد و منازل انبیا و اولیا) خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آن، ذکر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند. مردى برخاست و سؤال کرد: اى رسول خدا! این خانهها کدامند؟ حضرت فرمود: خانههاى انبیا. سپس ابوبکر برخاست و پرسید: اى رسول خدا! آیا این خانه (اشاره به خانه على و فاطمه) نیز از همان خانههاست؟ حضرت فرمود: آرى و از برترین آنان است. در روایت دیگری بیان شده، روزی رسول خدا به او فرمود: «دخترم از خدا چیزى بخواه که جبرئیل از جانب خدا وعده اجابت داده است.» فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: «حاجتى جز توفیق در بندگى خدا ندارم. آرزویم این است ناظر جمال او باشم و به وجه کریمش نظاره کنم» و خود در مناجاتش میفرمود: «أسالک لذّة النّظر الى وجهک». پس ما به عنوان یک زن در روزگار فعلی شایسته نیست که با رها کردن چهارچوب منزل و بیاندیشه وظیفه همسری بیرون از این فضا عرفان و معنویت بجوییم بلکه لازمه نقشآفرینی، بالندگی معنوی یا حضور سیاسی در اجتماع باید چون فاطمه (س) ابتدا توجه به سازندگی فردی و استحکام خانه و خانواده باشد و سپس حضور در اجتماع #سبک_زندگی_فاطمی #به_قلم_خودم
آنچه در چند سطر زیر میخوانید، صحبتهای سید محمد باقر زاده خطاب به مقام معظم رهبری است.
“خدمت حضرت آقا عرض کردم آقا ما برای آماده سازی پیکر مطهر شهدا اقدام کردیم. نمیشد آنها را غسل بدهیم، تیمم داده و تجهیز شدند. کفن، پنبه، پارچه، نایلون و وسایل دیگر موجود بود، ولی در آمادهسازی این پیکرها خیلی اذیت شدیم. به این معنا که به سختی تکه پاره های این پیکرها را جمع و جور کردیم. گوشت های پراکنده را سامان دادیم تا بتوانیم در قالب یک پیکر درآورده و آنها را در تابوت قرار دهیم.
شهید سلیمانی سر نداشت، بخشی از کتف ایشان باقی مانده بود و بخشی از مچ پا به پایین و دست و اجزایی که کوبیده شده بود. اینها اربا اربا بودند. من اینها را خدمت آقا عرض کردم و بعد هم به کربلای حضرت اباعبدالله اشاره کردم و گفتم «ما که با این وضعیت به سختی شهیدان را جمع و جور کردیم، نمیدانم امام زینالعابدین در کربلا چگونه تنها با بوریا پیکر حضرت اباعبدالله علیه السلام را مهیای تدفین کردند؟!».
حالا بشنوید ولی فقیه چگونه پاسخ میفرمایند.
“آقا فرمودند: «شما به زحمت افتادید اینها شهید معرکه بودند» یعنی غسل و کفن نداشتند.
فضا با یک فتوای فقهی یکدفعه عوض شد و این شهیدان به حکم” لایغسل و لایکفن” نیازی به غسل و کفن نداشتند. حتی تیمم هم نداشتند.”
اگر در قصه پر غصه شهدای سرافراز به ویژه سردار شهید سلیمانی دقت کنیم نکتههای بسیار در خود این “فتوا” است که نیازمند درک عمیق آن است:
1. ایستادن این شهدا در خط مقدم جبهه حق در مقابل باطل در حالی که ما و دیگران درک دیگری از شهدای معرکه داریم.
2. چرایی قرار گرفتن این خط به عنوان خط مقدم
3. شناخت همه خطهای مقدم جبهههای حق و باطل در جهان
4. چه کسانی در خط مقدم میجنگند؟
5. آگاهی ولی فقیه به زمان و مکان و شرایط و حوادث
6. مشخص شدن “اجتهاد واقعی” و “ولی فقیه واقعی” در صدور فتوا و نوع فتوا
و…
به راستی اگر به درستی در حوادث تاریخ بیندیشیم جایی که ذرهای شک در اطاعت و فهم لزوم اطاعت از ولی فقیه داشته باشیم، میتوانیم از استناد حوادثی اینچنینی کمک بگیریم.
زن باشید یا مرد فرقی نمیکند، مهم این است که بندهای از بندگان خالص باشید که بندگی میکند و تسلیم است. در هر پلهای از بندگی هم که ایستاده باشید باز با رنگی از جنس همان بندگی آزمایش میشوی تا خلوصت معلوم شود و نه البته برای خالق مریم عذرا (سلام الله علیها) در پله از بندگی ایستاده بود که شهره بود میان مردم روزگارش به پاکی و پاکدامنی، اما این بندگی با رنگی از همان جنس آزمایش شد و حضرتش هم تسلیم بود و هم سربلند. پس حواست باشد که بندگیت به بندی متصل نباشد که جنسی از تعلق دارد و نه تسلیم #به_قلم_خودم #بندگی
با بررسی روایات پیرامون خانم فاطمه زهرا(س) به نکته قابل توجهی میرسیم مثل ”سیده النساء العالمین” یعنی از حضرت به عنوان سرور زنان عالم یاد شده است؛ موردی که عیناً برای حضرت مریم(س) هم آمده است و او نیز به عنوان سرور زنان عالم یاد شده است.
بنابراین این سوال به ذهن میرسد که آیا تفاوتی بین این دو الگو در معرفی نیست؟
با بررسیهای بیشتر پاسخ این پرسش جالب توجه است! تفاوتی که بین این دو بانو وجود دارد، این است که حضرت مریم (س) الگوی زنان عصر خود معرفی شده است اما حضرت زهرا(س) الگوی تمامی انسانها اعم از زن و مرد در طول تاریخ. آنجا که امام زمان(ع) در توقعی به خط مبارک خود میفرمایند: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ در دختر رسول خدا برای من سرمشقی پسندیده وجود دارد.
این مطلب نشان میدهد که اولا بیبی دو عالم (س) دارای عصمت هستند و ثانیا این بانو تنها الگوی زنان نیست، بلکه الگوی مردان نیز هست.
بنابراین سیره زندگی حضرت (س) الگوی همه انسانهاست تا روز قیامت. السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ