قرآن پیشروی ماست: “ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم؛ خدا سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد مگر زمانی که خودشان تصمیم بگیرند که سرنوشتشان را تغییر دهند."(رعد -11)
و کلام نائب امام نیز پیشروی ماست که در چند دیدار پشتسرهم یک دستور را بیان کردند:
1. «همه کسانی که مخاطبانی دارند، وظیفه دارند مردم را به انتخابات دعوت کنند.» 1402/10/2
2. «در قضیهی انتخابات، مادرها نقش ایفا کنند، هم در داخل خانه، هم درخارج خانه.» 1402/10/6
3. «احساس وظیفه نسبت به انتخابات یکی از کارهای نقدِ جامعهی مجاهد در جهاد تبیین است.» 1402/10/13 4.
«مسئلهی حضور مردم در صحنه باید ترویج بشود؛ هر کسی صدایی دارد، باید روی این زمینه کار کند: وَ تَواصَوا بِالحَقّ؛ تواصی به حق.» 1402/10/19
پس اکنون وقت عمل به همه شعارهایی است که بیواهمه از شیاطین و همهجا بلند اعلام کردیم که ما به عنوان یک مسلمان گوش به فرمان خداوند، قرآن و رهبران الهی هستیم، ما اهل کوفه نیستیم، ما پای کار انقلابیم، ما مرد میدانم پس شروع میکنیم تا فرمان زمین نماند.
1، 2،…..29، 30، 31، … 38، 39 ….محاسبه نشان میداد عنقریب میرسد به چهلمین سال بالندگی و پویایی خود و اگر عبور کند و برسد به چهل و یکمین سال باید ترسید از قرائن و شوهد تاریخی در پایان کار یهود، پس باید که نرسد!
این نظر علماء صهیونیست بود که در پی آن حکامشان همه دشمنان جمهوری اسلامی را بسیج کردند و
لابیهای غربیشان هم در تلاش و تکاپو مضاعف افتادن
چهل سالگی سمبل پختگی و بلوغ فکری یک انقلاب ماندگار است و اکنون که این انقلاب از مرز چهلسالگی خود عبور میکرد. ترس و وحشت واقعی هم از همین بود!
چیزی که کابوس خواب و بیداری آنان شده و همه محاسباتشان را بههم ریخته بود، باید که نابودش کنند.
در این عزم هر بار دسیسههاشان را از سر گرفتند و دل خوش کردند به ریزشهای اندک و هر بار گفتند که 22 بهمن امسال را جشن نخواهید گرفت.
و باز حیله و نیرنگشان را تازه کردند اما خیلی زود فهمیدند که رویشها بیوقفه ادامه دارد و کار از 40 و 41 و 42 گذشته است و پیام، پیامی جهانی است.
و اکنون انقلاب اسلامی از دهه چهارم عبور کرده است و در دهه پنجم به برترین قدرت منطقهای و دست برتر قدرت جهان تبدیل شده است در عین حال دشمنش از ترس، هر روز دور خود انواعی از دیوارهای بتنی، سیم خاردار، گنبد آهنی، چه و چه… میکشد و دست آخر هم مانند سگی تیپا خورده زوزه میکشد و دست به دامان ارباب خود میشود تا از مهلکه نجاتش دهد.
و باز این من و ما هستیم که در سایه این انقلاب اسلامی و جهانی بالنده بار دیگر 22 بهمن ماه را جشن میگیریم و آماده انتخابی دوباره در شکوه بهاران هستیم.
خاطرتان هست، رهبر انقلاب فرمودند: “یکی از مولفههای مقابله با دشمنان بیرحم و قویپنجه بینالمللی داشتن مجلس قوی است” پس در صورتی که اجازه دهیم تفکر همسو با دشمن بیگانه جای ما انتخاب کند و مهرههای خود را بر کرسیهای مجلس بگمارد، قوه مقننه و قوه مجریه هر دو را در اختیار خواهد گرفت چرا که قوه مجریه یک کشور اجرا کننده قوانینی است که قوه مقننه در مجلس مصوب میکند و قوانین آن لازم الاجراست.
حال اگر دو بخش از سه بخش قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضائیه یک کشور که ارکان آن هستند به دشمن سپرده شود نتیجه چیزی جز تغییر جهت اصل آن نظام را -در ساختار ماهوی خود- در پی نخواهد داشت.
جالب است بدانید نتیجه واقعیتر وقتی خود را نشان میدهد که ما بدانیم در صورتی که قوه قضائیه از فساد یا جرم در ساختار قوه مجریه(به هر دلیلی) بیاطلاع باشد در بسیاری موارد زمانی قوه قضائیه میتواند با فساد در ساختار موجود و مفاسد قوه مجریه و الی… در این بدنه برخورد کند که دولت به قوه قضایئه اعلام کند.
حال باید پرسیده شود که آیا هرگز چنین اتفاق یا گزارش فسادی و جرمی به قوه قضائیه داده میشود یا نه؟
باز نتیجه معلوم و پاسخ مایوس کنندهتر است.
برای فهم بهتر مطلب توجه کنید به قوه مجریه فعلی یا دولت رئیسی به محض فساد یا ارتکاب جرم، خود دولت به سرعت با متخلف برخورد میکند و در مرحله بعد راه را برای ورود و برخورد قوه قضائیه باز میکند.
اما اگر دولتی این روحیه فساد ستیزی را نداشته باشد، پیامدش همان نتیجه مایوس کننده پیشگفته میشود.
پس من و ما باید انتخاب کنیم آن هم انتخاب درست برای تک تک کرسیهای مجلس تا به تعبیر رهبر انقلاب بر دشمن قویپنجه بین المللی غلبه کنیم.
این دشمن بینالمللی همان دشمنی است که تغییر جهت آرمانی ما را ابتداء در بدنههای اصلی نظام و به دست همین ارکان اساسی کشور و در وهله بعد از تودههای مردم میخواهد.
از 1/ 1/ بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در سال 57 تا دهه فجر درخشان 1402 دشمنان این مرز و بوم با همه توان و به کارگرفتن همه ترفندها از جنگ سخت گرفته تا جنگ -شناختی ترکیبی- نرم در نابودی انقلاب اسلامی و تفکر تمدنساز و جهانی آن تلاش کردند و میلیارها هزینه کردند اما ایران و ایرانی با اتکا به خداوند متعال و با پشتوانه و همراهی مردم و در مدار ولایت ماندن خود، دائماً پیشرفت نموده و در همه زمینهها به اوج رسید:
از پیشرفت در زیرساختهای جادهای و ریلی در توسعه راهها تا سدسازی و آبرسانی در رفع مشکل کمآبی،
از ساخت پالایشگاهای نفتی تا فناوری هستهای، از صنعت غذایی و دارویی تا صنعت موشکی و ماهوارهای، از پیشرفت هر روزه دانشبنیانها تا پیشرفت در روابط خارجی و عضویت در پیمانهای منطقهای ت تجارت با همسایگان و همکاریهای سیاسی، اقتصادی، علمی و فنی در خنثیسازی انزاوی ایران در نتیجه تبدل شدن ایران اسلامی به بزرگترین کشور اثرگذار در منطقه و در دنیا… همه و همه به وقوع پیوسته است.
اما مهمترین دستاوردی که امروز بیشتر از هرچیز خار چشم دشمان است؛ امنیت و ثبات کشور ایران است که با همه قوا سعی در به هم ریختن آن دارند.
پس هرجا سخنی گفته میشود که ناامیدی را القا میکند، بدانیم خط مشی دشمن است تا مانع این پیشرفت شود و ثبات و آرامش را بهم بریزد و نقشه شوم تجزیه ایران را اجرایی کند.
امروز به جز صدها دسیسه پیدا و پنهان غرب در ایجاد مانع برای پیشرفت و خلل در وحدت و اقتدار ایران، تاسیس 250 کانال فارسی زبان با مخارج هنگفت برای فارسی زبانان ایرانی تماماً برای تغییر فرهنگ ایرانی و القا و وارونه جلوه دادن واقعیتهای بعد از فجر انقلاب اسلامی 57 تا همین روزها است.
کلام آخر اینکه هوشیار باشیم تا در این برهه شکوهمند اما حساس افقها را ببینیم و فریب رسانه و تخریبها را نخوریم که به فرمایش رهبر معظم انقلاب “ما در دل یک پیچ تاریخی قرار داریم و تغییرات بزرگی در حال وقوع است” و باید امیدوار و منتظر پیروزی نهایی که با شواهد موجود در روایات انشاء الله به دست توانای “مهدی موعود” خواهد رسید باشیم.
تقریبا در همه جوامع رقبای تربیتی متعددی در برابر خانوادهها وجود دارد که موجب کمرنگ شدن یا حتی نابود شدن کارکرد تربیتی خانواده بر فرزندان میشود. امروزه بحث تربیت منحصر به چهارچوب خانواده نیست بلکه رقبای زیادی مثل محیطهای آموزشی، رسانههای ارتباط جمعی، مهد کودکها در کنار خانواده وجود دارد که نقش تربیتی ایفا میکنند. در این مقاله کوتاه نقش منفی این موارد در تربیت بررسی میشود.
یکی از این رقبای تربیتی در برابر خانواده محیطهای آموزشی فرزندان هستند. چنانچه مسیر و الگوهای تربیتی این محیطها اعم از: معلم، کتب درسی و سایر ابزارهای آموزشی و کمک آموزشی با نظام ارزشی خانواده متفاوت باشد، آسیبهایی بر تربیت فرزندان دارد. اختلاف ارزشی و تربیتی ناشی از این محیطها، کودکان و نوجوانان را سردرگم میکند و در مرحله بعد این سردرگمی از آنان یک فرد منفعل میسازد طوری که توان دفاع از ارزشهای و آرمانهای خود را ندارند.
یکی دیگر از رقبای تربیتی در مقابل خانواده، رسانههای ارتباطی جمعی است. حضور طیف سنی مختلف به شکل تقریبا دائمی در شبکههای اجتماعی و تاثیرپذیری مستقیم از این رسانهها مدل تربیتی آنان را شکل میدهد. تربیتی که ناشی از هنجارها و ارزشهایی است که نهتنها مورد تایید خانواده نیست بلکه گاهی به کل ضد ارزشی است. مواردی مثل فردگرایی، مادیگرایی، روابط آزاد جنسی، زیر سوال بردن ارزشهای فرهنگی و ملی جامعه… از این دست هستند.
امروزه با وجود اشتغال زنان، کارکرد خانواده با محوریت نقش مادر در نگهداری و تربیت فرزند به حاشیه رفته است و با وجود رقیب شدن مهد کودکها که گاه نقشی پررنگتر از مادر (با توجه به حذف خانه و مادر در ساعات نسبتاً طولانی) ایفا میکنند، آسیبهایی در پیدارد که عدم شکلگیری اعتماد به نفس کودکان یکی از آن است. عدم اعتماد به نفس نیز آسیبهای دیگری مثل اضطراب، ناامنی، عدم خودباوری و… را به دنبال دارد.
بنابراین در برابر سیستم تربیتی خانواده رقبای جدید و قوی وجود دارد که میزان تاثیر آنها حتی گاهی از خانواده بیشتر است اگرچه با وجود ناگزیری دنیای کنونی در استفاده از تکنولوژیها نمیتوان به شکل کلی تاثیرات آن را حذف کرد اما والدین باید برای در امان ماندن فرزندان خود از “تاثیرات سوء و ضد ارزشی این رقبا” دائما تلاش کنند و آن را کاهش دهند.