#آموزشیپژوهشی/چگونه متنهای علمی را زیبا بنویسیم؟
زبان علمی و زیبا نویسی (آرایههای معنوی)
شماری از آرایههای بلاغی و شگردهای زبانی زیبا نویسی در نوشتههای علمی از این قرار است:
-سازگاری و همبستگی
منطور از سازگاری و همبستگی واژهها همان آرایه مراعاتِ نظیر است که از آرایههای سنتی در نظم و نثر محسوب میشود. در این آرایه نویسنده به همخوانی و همگرایی واژهها میاندیشد و می داند که تناسب اجزا و اندام جمله همیشه موجب زیبایی و باعث دلربایی است؛ زیرا جملهای که سازههای آن همسازی دارند، نمادی از طبیعت زیبا و منظومه هستی است. از آنجا که نثر فارسی همچنان در پی همبستگی و همگراییِ واژگانی است، بنابراین و بنا بر اهمیتی که تناسب در زیباسازی متنهای علمی دارد، سزاوار است که آن را بشناسیم و در کاربست آن مهارت یابیم.
مثال:
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر متن سکوت مرا کتاب کنید
شادروان قیصر امین پور، در این بیت کلمات بلاغت، انتشار، متن، کتاب را با تناسب بینظیری به کار گرفته است. از طرفی تکرار کلمات غین در غم و بلاغت تناسب آوایی دارند و از طرف دیگر میان کلمههای بلاغت و سکوت، تناسبی از جهت تضاد است.
-غنای واژگانی و تنوع کلامی
خواننده تنوعطلب است؛ پس یکنواختی جملهها یا واژهها یا لحن عبارات، موجب خستگی او می شود. تنوع در نثر معاصر، نَسَب به علم بیان می رساند. در تعریف علم بیان گفتهاند: علمی که به واسطه آن دانسته میشود که یک معنا را چگونه به طرق مختلف میتوان ادا کرد که به حسب ظهور و خفا با یکدیگر فرق داشته باشند. چهار زمینه بنیادین در دانش بیان تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه است. زیبا سازی سنتی و معاصر کلام، به کار گیری همانهاست. اما آنچه به کار نویسنده متون علمی، میآید، جلوگیری از یکنواختی کلام و ناآراستگی بیان است و این توفیق از راهای بسیاری ممکن است که تنوع کلامی و غنای واژگانی گفته می شود. استفاده از این چهار فن و هر راه دیگری که کلام را رنگآمیزی و متنوع میکند نیز می تواند، باعث زیبایی نوشته گردد.
-خاص نویسی
واژهها را میتوان به دو گروه پربسامد و کم بسامد تقسیم کرد. مثلا کلمات«بحث»، «مسئله»، «مورد»، «انجام»، در مقالات علمی بسامد بیشتری دارد. در مقابل واژههایی مانند « زد»، «خطر»، «رها»، کمتر به کار می رود. مبنای قاعده «خاصنویسی» این است هر قدر بسامد کلمه ای پایینتر باشد، کاربرد آن بهتر است. به سخن دیگر کلمه ای که کمتر به کار می رود، بهتر از کلمه ای است که حضور بیشتری دارد و به اصطلاح نخود هر آشی است. مثال:
به خاطر ثواب نباید خدا را عبادت کرد.
او را به خاطر چندین قتل دستگیر کردند.
کلمه به خاطر دو بار تکرا شده است، بحث خاصنویسی می گوید:
به جای《به خاطر》جمله اول بنویسیم، به طمع
و به جای《به خاطر》جمله دوم بنویسیم، به جرم
اینگونه این جملهها وزینتر، فنّیتر و خاصترند.
-زنده نویسی
زندهنویسی یعنی شخصیت بخشی به اشیا و جانمندانگاری مفاهیم. در این آرایه سنتی نویسنده به اشیا و مفاهیم جان می بخشد و در باره آنها طوری سخن می گوید که گویی در باره یکی از جانداران سخن می گوید. مثال از مولوی:
خدا نا امیدی را گردن زده است به مفهوم ناامیدی، شخصیت انسانی بخشیده و او را به دادگاه الهی برده است.
مثال دوم: ناگاه رخدادی غیر منتظر، همه چیز را دگرگون کرد. در این مثال رخداد انسانی قوی و مقتدر است که همه چیز را دگرگون کرده است.
#به_قلم_خودم/#آموزشیپژوهشی(2)
منبع: بهتر بنویسیم، استاد بابایی(با تصرف)
#آموزشیپژوهشی/چگونه متنهای علمی را زیباتر بنویسم؟
زبان علمی و زیبا نویسی (آرایههای معنوی)
کم نیست متنهای علمی که خواندنی نیست و دلیل آن بیمبالاتی نویسنده در نظم دادن به واژهها و استفاده بهینه از چینشهای متفاوت جمله است. به این بهانه که توجه به لفظ و مدّ نظر قرار دادن زیبایی در نوشته علمی جایی ندارد.
آراسته و ویراسته نوشتن، هنر نویسندگی است؛ حتی در مقالات علمی. آراستگی، زبان علمی را نقض نمیکند. حتی طنز و شوخی با خواننده هم، اگر از اندازه بیرون نرود، با زبان علمی قابل جمع است.
در این راستا آنچه که میتوان به صراحت گفت، این است که زیبایی نویسی در نوشته علمی نیازمند مهارت بسیار بالایی است. این سخن را مولوی به شکل زیبایی در این دو بیت آورده است:
جمع صورت با چنین معنیّ ژرف
نیست ممکن جز زسلطانی شگرف
در چنین مستی مراعات ادب
خود نباشد ور بُوَد باشد عجب
پس میتوان نتیجه گرفت که از زیبا نویسی در نوشته علمی میتوان سود جست، اما نیاز به کسب مهارت دارد. و منظور از زیبا نویسی در نوشته علمی، خود تعریف خاصی دارد. منظور از زیبا نویسی در نوشته علمی همان آراستگی معقول و پذیرفته در متون علمی است.
همچنان که میدانیم، آرایه ها به دو دسته لفظی و معنوی تقسیم میشوند، اما بسیاری از آرایههای لفظی به کار نوشته علمی نمی آیند. این شاهد مثال از مولوی مدعای ما را تایید میکند:
ناطقی یا حرف بیند یا غرض
کی شود یک دم محیط دو غرض؟
زیبایی در متن علمی، غیر از زیبایی در متن ادبی است. آرایههایی که می توان در متون علمی از آنها سود برد، باید زیرپوستی، ملایم و متناسب با حال و هوای علمی متن باشد.
بنابراین آنچه در پی میآید، شماری از آرایهها و شگردهای زبانی است که به کار نوشته علمی میآید. روشن است که بسیاری از آرایههای بلاغی که به کار داستان نویسی یا برخی قالبها میآیند، کاربردی در نوشته علمی ندارند. بنابراین منظور ما در این بحث جاگیر شدن، شیوهها و مهارتهای قلمی، در ذهن و زبان نویسندهِ نوشته علمی است.
#به_قلم_خودم/#آموزشیپژوهشی(1)
ادامه دارد…
? درخواست استیضاح وزیر ارتباطات در افکار عمومی بالا گرفت/نمایندگان مجلس باید وزیر را استیضاح کنند.
این روزها که مردم و رسانههای کشور در حال رسیدگی به هموطنان سیل زده خود هستند، در میان شلوغیها خبری منتشر شد با این عنوان: «افتخار وزیر ارتباطات به اجرای سند 2030»
خبری که در هیاهوی شدید سیل گم شد، اما اکنون که تب و تاب سیل مخرب، در رسانه ها کاهش یافته، وقت آن است که یک مسئله مهم و البته تاثیر گذار در فرهنگ و اصالت ایرانی-اسلامی مورد بررسی دقیق و البته برخورد قاطع و قانونی مجلس شورای اسلامی قرار گیرد.
? همانطور که قبلا گفتهایم گستره سند 2030 بسیار وسیع است و بعنوان سند بالادستی و سیاستگذاری در آموزش و پرورش، فرهنگ و هنر، رسانه و ارتباطات، اقتصاد و دانشگاه، محیط زیست و آبیخیزداری محسوب میشود.
? این روزها حجم اعتراض کاربران و مردم به شدت افزایش یافته تا جایی که برخی از کاربران سکوت رسانهها در این زمینه را همدستی با وزیر جوان قلمداد میکنند.
آحاد مردم از اینکه دولت غربگرای روحانی پس از آن که معیشت و اقتصاد جامعه ایرانی را نابود کرده است، از شنیدن اینکه این دولت درحال اجرای مخفیانه طرح استعماری و خلاف مصلحت عمومی جامعه ایرانی است به شدت عصبانی بوده و تخریب فرهنگ اصیل آیندگان خود را همانگونه که اقتصادشان را به نابودی کشانده است را در پیش روی خود میبینند.
? درخواست عمومی ملت بزرگ و اصیل ایران، برخورد قانونی مجلس شورای اسلامی با وزیر ارتباطات این دولت بدسابقه است، تا شاید بتوان فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی خود را از تخریب و دست درازی دولت غربگرای روحانی حفظ کرده و مانع از بلای مشابهی که این دولت با دنباله روی از غرب و اروپا بر سر سفره و جیبشان آورده است، شوند.
? حال باید دید آیا نمایندگان مجلس، دربرابر دست درازی دولت غربگراها به فرهنگ این ملت بزرگ، همان گونه که در دفاع از اقتصاد و جیب مردم سکوت کردند، بازهم سکوت خواهند کرد. درخواستی که از کف جامعه اصیل و بزرگ از نمایندگان مجلس شنیده میشود، تنها برخورد قانونی و استیضاح این وزیر بی تجربه دولت است
✍ بدون سانسور
??حزب الله سایبری
#آموزشی/بحران مخاطب
از ضرورتهای هر فعالیت علمی، فرهنگی، هنری و به ویژه تبلیغی پدیده مخاطبشناسی است. اهمیت و جایگاه مخاطبپژوهی، چنان است که ناآگاهی از دنیای درونی و پیرامونی مخاطب، صاحبان اثر را در انتخاب پیام و شیوه های پیام رسانی به خطا میاندازد.
همه کارگاههای تولیدی در همه عرصههای علم و فرهنگ، هزینهها و کار افزایی آن را پذیرفته اند و مخاطب را ضامن بقای خود می شناسند و بدون آن، دست به هیچ کاری نمیزنند؛ با وجود این بحران مخاطب همواره تهدیدی بزرگ بر سر راه هر هنری است. بحران مخاطب، بیش از هر علمی، علوم انسانی، به ویژه دانشهای دینی را تهدید میکند.
علوم پایه مانند فیزیک، یا علوم مشابه، چندان در بند مخاطب نیست و جز کشف و اختراع و تحلیل، رسالت دیگری برای خود نمی شناسد؛ اما دانشهایی که برای «تغییر» فرد یا جامعه، میکوشند، بیش از علوم دیگر به مخاطبشناسی علمی و سنجیده نیاز دارند.
گشودن سرفصلهاب ابتکاری و جستجوی قالبهای نو و یافتن زبانهای منعطف که قادر به خلق مفاهیم زنده و غیر تکراری باشد، اکنون گریزناپذیر است. گام نخست آن است که بپذیریم فرمها و اشکال ارائه پیام در چند دهه اخیر -به ویژه محیطهای عمومی- نیازمند بازنگریهای عالمانه و نقدهای بیرحمانه است.
وقت آن رسیده است که به جدّ درباره اثرمندی و [اثرگذاری] تولیدات و فراوردههای فرهنگی خود بیندیشیم و به توفیقات محدود و آمارهای ساختگی دلخوش نکنیم.
برای اینکه سخن خود را دلنشین و پذیرفتنیتر کرده، بر تاثیر آن بیفزاییم، لازم است به مخاطب توجه شود. و این میسر نیست الا با توجه به علم معانی. علم معانی، فنی است که به واسطه آن احوال لفظ معلوم میشود، از جهت مطابقت با مقتضای حال. به عبارت دیگر علم معانی عبارت است از شناختن خواص ترکیبات انواع کلام از این جهت که هر ترکیبی مناسب چه مقامی از مقامات سخن است…از جمله هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.
غیر از علم معانی که بخشی از مباحث مخاطبشناسی را بر عهده دارد، از صناعات خمس در منطق نیز باید یاد کرد. فنون پنجگانه منطق صوری از حیث قیاس، عبارتاند از: برهان، جدل، خطابه، سفسطه و شعر. آنچه متکلم را وادار به توسل به یکی از راها میکند، بیش از هر چیز احوال مخاطب است. این که مخاطب در چه حال و هوایی است، تکلیف متکلم را روشن میکند.
سخن آخر اینکه: روزگار خود را نسنجیدن و مخاطب خود را نشناختن، قویترین حجت عقلی و شرعی و انسانی، برای ننوشتن است. آن که نسنجیده و نشناخته سخن میپراکند، نه طاعت که معصیت می کند.
خواجه پندارد که طاعت میکند
بیخبر، از معصیت جان میکَند
#به_قلم_خودم/#پژوهشی در بایستههای مخاطبشناسی (بر گرفته از کتاب بهتر بنویسیم، استاد بابایی)
♦عصبانیت ساواک از کمکرسانی آیتالله خامنهای به سیلزدگان ایرانشهر در دوران پهلوی
بخشی از گزارش ساواک: کمکهای یک نفر از آخوندهای تبعیدی به نام خامنهای به مردم باعث رفع گرفتاری آنها شده است! ?
هکانال دیده بان