چند روز است در فضای مجازی خبر خانمی که با وضعی اسفبار روی ماشین پلیس رفتند پر تکرار شده است. خبری که مایه تاسف و تاثر جامعه دینی است و در رصد شیاطین قسمخورده مایه شعف شده است.
نکته پررنگ ماجرا در تکرار این سنخ هنجارشکنی شنیع، مطرح شدن بیماری روانی این افراد است. سوای اینکه این افراد واقعا بیمار باشند یا نه در نگاه عرف، ماجرا از دو حال خارج نیست.
یا این بیماران روانی با این حرکاتشان به مثل دیوانگان زنجیری هستند که جایشان تیمارستان است و نیازمند دارو و درمانند که اولیاء آنها باید اقدام کنند تا به جامعه و افراد آسیب نرسانند یا این حرکات برنامهریزی شده است و حقیقتا حیا و عفاف جامعه دینی را نشانه رفته است و قبحزدایی میکند که جدا دارد آقایون قوه قضائیه رسیدگی کنند.
داستان به هر شکل که باشد همه ما از دستگاه قضا به شدت مطالبهگریم تا دوباره و چندباره شاهد این هنجارشکنیها نباشیم و نشنویم که فلان و بهمان فرد روانپریشِ روانی در ملاء عام نقض قانون کند آنهم به بدترین و زشتترین شکل.
این سوالی است که به شدت هیجانی بدان پاسخ داده میشود و البته پاسخی غلط
دقت کنید ملت غیور ایران 8 سال از تمامیت ارضی ایران جانانه دفاع کرد اما یک وجب از خاک سرزمینش را به دشمن واگذار نکرد. مقاومت لبنان بیش از شصت روز زیر بمباران وحشیانه صهیونها ایستاد اما یکی از روستاهایش را تحویل دشمن نداد اما چه شد که سوریه شش روزه سقوط کرد؟
این سوالی است که باید به دور از هیجانات کنونی، تعصب کور و ناامیدی برخی اقشار جامعه، بدان پاسخ داد؛ پاسخی که واقعیت میدان باشد نه آنچه با دید محدود یا زاویه نگاه قشری است.
برای فهم بهتر مسئله و پاسخ دقیق به سوال بالا برخی پاسخهای نگاه محدود را توجه کنید:
سوریه سقوط کرد چون جنگ سوریه را جدی نگرفتیم و پا پس کشیدیم پس خون شهدای مدافع حرم پایمال شد!
ملت بزرگوار آیا شهدای حرم برای بقای بشار اسد یا خاک سوریه میجنگیدند؟ خیر!
پس چه؟
پاسخ روشن است، دفاع از آرمانها و مقدسات که همچنان با قوت ادامه دارد.
سوریه سقوط کرد چون حاج قاسم به شهادت رسید. ملت بزرگوار مگر بقاء و تداوم راه امام حسین (علیهالسلام) در دفاع از حق منوط به یک فرد است که تمام شود؟
آیا شما شنیدهاید که با شهادت سید حسن نصرالله و امثال او در محور مقاومت، جبهه مقاومت به آخر خط رسیده باشد؟
سوریه سقوط کرد چون دولت ما اصلاحطلب است و روند حل مشکلات با تکیه بر دیپلماسی ذلت است.
ملت بزرگورار آیا وزیر خارجه همین دولت اصلاحطلب برای یاری جبهه سوریه با مسئولین سوری گفتگو نکردند؟ (به اضافه نماینده رهبری در دیدار با بشار اسد) که سر جمع مشخص شد؛ رئیس جمهور سوریه حمایت ایران را نمیخواهد چون به وعده توخالی غربیها در رفع تحریم سوریه و کمکهای مالی دل خوش کرده است. ارتش سوریه هم نمیخواهد، مردم سوریه نیز از دولت اسد گلهمندند و چندان رقبتی به بقای دولت ندارند اگرنه خود مجاهد میدان بودند.
سوریه سقوط کرد چون وعده صادق 3 اجرا نشده است. ملت بزرگوار آیا ما به همه زوایای جنگ آگاه هستیم و زمان حمله را شخصا تعیین میکنیم یا گوش به فرمان ولی امر مسلیمن داریم که فرمودند، نه تعلل میکنیم و نه شتابزده میشویم. اگر حوادث منطقه را در جدا شدن یک بازوی استراتژیک جمهوری اسلامی در اجرای وعده صادق 3 -که حتما در زمان خود انجام خواهد شد- دخیل نمیدانیم پس چه شده است؟
این دست تحلیلهای ناقص و پاسخهای نادرست به شبههها را توجه کنید. آیا غیر از این است که نگاهی سطحی به مسئله داریم و درک واقعی و واقعبینانه به میدان و جبهه مقاومت نداریم.
آیا فراموش کردهایم که ما به تکلیف خود عمل میکنیم چه در میدان جهاد و چه در میدان دیپلماسی
با این اوصاف اگر مسئله غیر این است شما بفرمایید حضور و جانفشانی یک ملت برای دفاع از تمامیت خاک سوریه، از دولتی که با جبهه مقاومت فاصله گرفته و ارتش و مردم خودش گلهمندند چگونه و چطور ممکن است؟
در طول دهههای انقلاب چندین شخصیت کاریزمایی از دل گمنامی یا شهرت سر برآوردند که خدایشان آنان را به رُخ آدم و عالم کشید و تک تک نقشهایی که فقط و فقط از سرِ اخلاص، برای خشنودی خداوند سبحان در تاریکترین و خلوتترین مکانهای دنیا -از شخصیترین رفتار تا جهانیترین کنش سیاسی- انجام داده بودند، بر خلق نمایان کرد تا الگوهای واقعی و مورد تاییدش را پیش روی بندگانش قرار دهد.
سردار سلیمان، ابراهیم هادی، محسن حججی… و معدود شهدای نامآور جهانی که خود به تاسی از ساحت مقدس حسین بن علی (علیهالسلام)، این الگوی بیبدیل اخلاص، در کف نهادن هر آنچه داشتند.
یادمان باشد حجت بر ما تمام است.
#به_قلم_خودم
#سبک_زندگی
1، 2،…..29، 30، 31، … 38، 39 ….محاسبه نشان میداد عنقریب میرسد به چهلمین سال بالندگی و پویایی خود و اگر عبور کند و برسد به چهل و یکمین سال باید ترسید از قرائن و شوهد تاریخی در پایان کار یهود، پس باید که نرسد!
این نظر علماء صهیونیست بود که در پی آن حکامشان همه دشمنان جمهوری اسلامی را بسیج کردند و
لابیهای غربیشان هم در تلاش و تکاپو مضاعف افتادن
چهل سالگی سمبل پختگی و بلوغ فکری یک انقلاب ماندگار است و اکنون که این انقلاب از مرز چهلسالگی خود عبور میکرد. ترس و وحشت واقعی هم از همین بود!
چیزی که کابوس خواب و بیداری آنان شده و همه محاسباتشان را بههم ریخته بود، باید که نابودش کنند.
در این عزم هر بار دسیسههاشان را از سر گرفتند و دل خوش کردند به ریزشهای اندک و هر بار گفتند که 22 بهمن امسال را جشن نخواهید گرفت.
و باز حیله و نیرنگشان را تازه کردند اما خیلی زود فهمیدند که رویشها بیوقفه ادامه دارد و کار از 40 و 41 و 42 گذشته است و پیام، پیامی جهانی است.
و اکنون انقلاب اسلامی از دهه چهارم عبور کرده است و در دهه پنجم به برترین قدرت منطقهای و دست برتر قدرت جهان تبدیل شده است در عین حال دشمنش از ترس، هر روز دور خود انواعی از دیوارهای بتنی، سیم خاردار، گنبد آهنی، چه و چه… میکشد و دست آخر هم مانند سگی تیپا خورده زوزه میکشد و دست به دامان ارباب خود میشود تا از مهلکه نجاتش دهد.
و باز این من و ما هستیم که در سایه این انقلاب اسلامی و جهانی بالنده بار دیگر 22 بهمن ماه را جشن میگیریم و آماده انتخابی دوباره در شکوه بهاران هستیم.
خاطرتان هست، رهبر انقلاب فرمودند: “یکی از مولفههای مقابله با دشمنان بیرحم و قویپنجه بینالمللی داشتن مجلس قوی است” پس در صورتی که اجازه دهیم تفکر همسو با دشمن بیگانه جای ما انتخاب کند و مهرههای خود را بر کرسیهای مجلس بگمارد، قوه مقننه و قوه مجریه هر دو را در اختیار خواهد گرفت چرا که قوه مجریه یک کشور اجرا کننده قوانینی است که قوه مقننه در مجلس مصوب میکند و قوانین آن لازم الاجراست.
حال اگر دو بخش از سه بخش قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضائیه یک کشور که ارکان آن هستند به دشمن سپرده شود نتیجه چیزی جز تغییر جهت اصل آن نظام را -در ساختار ماهوی خود- در پی نخواهد داشت.
جالب است بدانید نتیجه واقعیتر وقتی خود را نشان میدهد که ما بدانیم در صورتی که قوه قضائیه از فساد یا جرم در ساختار قوه مجریه(به هر دلیلی) بیاطلاع باشد در بسیاری موارد زمانی قوه قضائیه میتواند با فساد در ساختار موجود و مفاسد قوه مجریه و الی… در این بدنه برخورد کند که دولت به قوه قضایئه اعلام کند.
حال باید پرسیده شود که آیا هرگز چنین اتفاق یا گزارش فسادی و جرمی به قوه قضائیه داده میشود یا نه؟
باز نتیجه معلوم و پاسخ مایوس کنندهتر است.
برای فهم بهتر مطلب توجه کنید به قوه مجریه فعلی یا دولت رئیسی به محض فساد یا ارتکاب جرم، خود دولت به سرعت با متخلف برخورد میکند و در مرحله بعد راه را برای ورود و برخورد قوه قضائیه باز میکند.
اما اگر دولتی این روحیه فساد ستیزی را نداشته باشد، پیامدش همان نتیجه مایوس کننده پیشگفته میشود.
پس من و ما باید انتخاب کنیم آن هم انتخاب درست برای تک تک کرسیهای مجلس تا به تعبیر رهبر انقلاب بر دشمن قویپنجه بین المللی غلبه کنیم.
این دشمن بینالمللی همان دشمنی است که تغییر جهت آرمانی ما را ابتداء در بدنههای اصلی نظام و به دست همین ارکان اساسی کشور و در وهله بعد از تودههای مردم میخواهد.