لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور میخواهد مشکلاتِ شما را حل کند.
این مسئولیتِ اوست.کارِ شما نیست.
کارِ شما این است که به او اعتماد داشته باشید.
آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید.
خدای ما، خدای مافوقِ طبیعیست.
او محدود به قوانینِ طبیعت نیست.
در زندگی دفعتاً متوجه میشویم که خداوند کارهایی در زندگیمان کرده که خود به تنهایی حتی در رویا هم قادر به انجامش نبودهایم. .❤️
زمانی حضورشان را چونان طراوت آب حس میکنی که روحافزاست و زندگی بخش!
و گاهی چون صوتِ خوش گلبانگ اذن میمانند که یادت میآید از ریسمان آنان وصلی به آسمان بالا!
گاهی آنقدر نزدیکند و در کنار تو که اصلا یادت میرود، کوچ کردهاند و “… قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونندَ” در کنارمان!
گاهی در وانفسای بیآبی و عطش معنوی روزگار واسطه نزولات آسمانیاند، اگرچه چشمهای من و تو را غبار دنیازدگی پوشانده است!
و نه گاهی، بلکه همواره در تبِ تند زمین در یمین و یسار جهان، وصیت و کلامشان هیمنهی دشمن را به آنی درهم میشکند و یادآور جلوههای فتح المبین است.
و ردّ پایشان نه تنها بر روی هر نقطه از سرزمینمان است که عطر حضورشان هر لحظه در آفاق و انفس ساری و جاری است و مشامها را هر دم مینوازد!
ضمن آرزوی قبولی عزاداریهای همه عزیزان در اقامه عزای سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) و یاران با وفایش در جای جای این کره خاکی به ویژه حسینیههای فضای مجازی بیشک همه ما در این اقامه عزا ماجوریم و البته میدانیم که با توجه به معرفت هر فرد نسبت به امام معصوم پاداش همه یکسان محاسبه نمیشود و از طرفی این روزها که تقریباً همه ما به نوعی زائر امام حسین(ع) هستیم زیارت همه یکسان و مقبول درگاه خداوند نیست *زیرا زیارت مشروط به شروطی خاص است که البته با وجود شروط آن زیارت پذیرفته میشود* این امر اندکی اندیشه نیاز دارد که از خود سوال کنیم زیارت چه کسانی مقبول باشد؟ چه اینکه این روزها ما دائم در حال سلام و تحیت بر ارواح مطهر شهدای کربلا و بقیه ائمه معصوم (علیهم الاسلام اجمعین) هستیم که این سلام و تحیت از راه دور، زیارت ما محسوب میشود و به حتم دوست داریم بدانیم زیارتهای ما پذیرفته است یا خیر؟ پاسخ این سوال را از لسان مبارک امام صادق(علیه السلام) بشنویم که زیارت چه کسانی پذیرفته میشود؟ از حمزه بن حمران نقل شده است که امام صادق (ع) فرمودند: نوهام در سرزمین خراسان، در شهری که به آن طوس میگویند، کشته میشود. هر کس که او را بامعرفت به حقش زیارت کند، من در روز قیامت دستش را گرفته و داخل بهشتش میکنم و لو اینکه گناه کبیره داشته باشد. راوی میگوید از امام پرسیدم، جانم به فدایت؛ *معرفت حقش چه چیزی است؟* *امام فرمودند: اینکه بداند، “اطاعتش واجب” است و اینکه او “امامی است غریب” و امامی است که به “شهادت رسیده” است.* هر کس او را زیارت کند در حالیکه معرفت به وی داشته باشد، خداوند ثواب هفتاد شهیدی که حقیقتاً نزد پیامبر به شهادت رسیده باشند، را به او می دهد.(بحار الانوار، ج 99، ص 35) بنابراین طبق فرمایش حضرت مشخص شد که زیارت فردی که زیارتش *عارفاً بحقه (دارای چهار شرط)* باشد، زیارتی پذیرفته است اما سوال دیگری مطرح است که آیا فردی که زیارتش پذیرفته است سرانجام او عاقبت بخیری و بهشت است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت تمامی کارهای خیر -از جمله زیارت- در صورتی می تواند مفید واقع شود که آن عمل خیر را انسان در آخرت به همراه خودش بیاورد؛ یعنی در صورتیکه آن اعمال به واسطه گناهان ما از بین رود، قطعا شفاعتی هم در کار نیست زیرا ثواب آن عمل، مردّد به نگه داشتن آن تا روز قیامت است و به صرف انجام دادن آن، انسان نتیجه آن را نخواهد دید.(ترجمه المیزان، ج2، ص: 257/ مراجعه شود به آنچه علامه در باب حبط عمل در المیزان آورده است و فعلا مطلب ما را روشن میکند. علامه میفرمایند: “حق مطلب این است که انسان به مجرد اینکه عملى را انجام داد مستحق ثواب و یا عقاب میشود، و لیکن این استحقاقش دائمى نیست، ممکن است دستخوش دگرگونى بشود، و وقتى از معرض دگرگونى در میآید که دیگر عملى از او صادر نشود، یعنى بمیرد"…) بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اگر زائر، بتواند زیارتش را به سلامتی به مقصد خویش برساند، قطعا وعده شفاعت درباره وی محقق میشود ولی اگر -بواسطه گناهانش- نتوانست آن را به مقصد خویش رساند، قاعدتاً نمیتواند نسبت به امر شفاعت محقّ باشد. بر این اساس هر زائری لازم است اولا زیارتش نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) زیارتی عارفاً بحقه باشد و ثانیاً بتوانید با پرهیز از گناهان این زیارت مقبولش را تا روز واپسین به مقصد برساند تا مشمول شفاعت حضرات معصومین قرارگرفته و وارد بهشت شود چه اینکه واحب الاطاعه بودن امام در عمل، اطاعت آنان در نهی از گناه توسط آنان است. *و اما سوال مهمتری وجود دارد که محل بحث است و جا دارد هر یک از ما پاسخ آن را نیز بدانیم اینکه امام صادق(ع) در متن حدیث میفرمایند: “هر کس او را با معرفت به حقش زیارت کند، من در روز قیامت دستش را گرفته و داخل بهشت میکنم و لو اینکه گناه کبیره داشته باشد"، آیا به صرف زیارت عارفاً بحقه میتوان نتیجه گرفت زائر مورد شفاعت قرار میگیرد و مصون است؟* #تولیدی/ پژوهشی پیرامون زیارت و زائر #محرم_1401 #به_قلم_خودم
از فرازهای فروزان این زیارت، سلامهای آن است. در آغاز هفت سلام و در ادامه دستور صد سلام داریم. سری است عجیب دستور صد سلام در زیارت عاشورا! آیا زیارت دیگری داریم که صد سلام داشته باشد؟
اگر آدم بی جهت به شخصی صدبار سلام کند، میگویند عقلش را از دست داده است. در سنت رسول اکرم (س) هم نداریم یک نفر چندبار به رسول خدا (س) در یک دیدار صد سلام کند و حضرت هم در همان مجلس همه را جواب دهند. بنابراین چه سری در صد سلام نهفته است؟
“السلام” یعنی چه؟ سلام به ظاهر یعنی سلام علیکم یعنی درود بر شما، سلامتی می آورد. این گونه ترجمه در مقابل کهکشان معارف مستتر در کلمه “السلام” آنگاه که در مجموعه معارف قرآنی و روایی قرار میگیرد، مسخرهترین ترجمه است.
سلام واژهای عربی است. کلمات عربی در زبان محاورهای عربها همان معنای معمول را دارد که در زبان های دیگر دارد و ترجمه معادل میشود.
عربها هم در هنگام ملاقات و هم در هنگام خدا حافظی از کلمه سلام استفاده می کنند. میگویند: “السلام علیکم و یا مع السلام” اینها به معنای درود بر شماست. اینها سلامتی میآورد.
اما زمانی که این کلمه عربی معمولی، به اقیانوس معارف وحیاتی وصل میشوند و در مجموعه الفاظ و کهکشانهای واژه های قرآنی وارد میشوند از جنس دیگری درمعنای ” السلام علیکم” بوده، ترجمه درود بر تو سادهترین و سطحیترین معنی است، اصلا نمیشود معنی سلام را تمام و کمال گفت.
با توجه به آیات و روایات می فهمیم که در سلام چند دسته از معانی وجود دارد:
الف) دسته اول به معنی “دعا” است، سلام در معنای دعا مانند یک مفتاح الجنان پر از دعا، دعای فراوان.
ب) دسته دوم از مفاهیم و معانی سلام “توسل” است، مفاهیم سلام در این دسته به اندازه یک مفاتیح الجنان در باطن خود معارف توسل را منتشر کرده است.
ج) دسته دیگر از معانی سلام تسلیم است؛ مفاهیم و معارف تسلیم هم بسیار زیاد است.
د) دسته دیگر اعلام آمادگی برای شهادت و چوب حراج زدن به تمام علائق دنیاست.
ه) دسته دیگر درخواست مقامات ملکوتی برای خویش از آستان امام حسین (علیه السلام) است.
و دسته دیگر … .
با توجه به آیاتی مانند سلام علی نوح فی العالمین، سلام علی ابراهیم، تحیتهم فیها سلام، … در ترجمه سلام اصل همه این مقامات از خود حضرت حق منشعب می شود، از حق اعطا شده و همه درجات رو به ناحیه حق دارند.
بنا به فرمایش حضرت فاطمه (س) الیک یرد السلام خواهند شد؛ آنگاه به معنی درود بر شما نخواهند بود.
پس سلام دارای معانی گوناگون بوده، با گفتن السلام علیک یا ابا عبد الله!
- به مقام سلطنت مطلقه حضرت ابا عبد الله(ع) پناهنده میشویم.
- از حضور و درک مقامات حضرت و معارف معراج و روح حضرت به شگفتی و حیرت می افتم.
- از ظلم ستم کاران و منحرفان زمان خود به ساحت مقدس حضرت، شکایت می کنیم و دادخواهی مینماییم.
- با ملکوت آسمان معراج و آستان انوار مقدس حضرت، مناجات میکنیم.
- به گدایی به آستان سلیمان ملک و ملکوت میرویم.
- از حق تعالی بالاترین مقامات ملکوت را از خزائن غیب او برای حضرت ابا عبدالله (ع) درخواست میکنیم.
- برای هدایت و جلب عنایت حضرت نسبت به خویش دعا میکنیم.
- مقامات بلند و معارف عمیق و تجلیات حیرت انگیز را تکریم می کنیم.
بنابراین با هر سلامی از مقام خزائن غیب فتوحات میشود، سلامی که معنی فقط درود باشد یکی اش هم زیاد است اما سلامی که یک مفاتیح الجنان دعا در آن نهفته باشد، یک میلیون بارش هم کم است! با هر سلامی فیوضات می رسد که ما اصلا نمیدانیم حقیقت آنها چیست، روح حضرت با انواری که ما از حقیقت آن ها بیخبریم منور میشود، اسراری که ما نمی فهمیم برای حضرت مکشوف میشود، نعماتی که ما نمیدانیم به حضرت سرازیر میشود، رحماتی که ما نمیشناسیم و معارفی که ما نمیفهمیم حضرت را در برمیگیرد، با هر سلام “وَ ان من شی ء الا عندنا خزائنه” برای حضرت نازل میشود، آن وقت معارف و مفاهیم صد سلام حیرت آور میشود!!
⬅ برگرفته از صهبای عشق، مهدی ستوده آرانی
خلاصه و جمع بندی و اندکی تصرف در ویرایش #به_قلم_خودم/پژوهشی در زیارت عاشورا
? در زمان دانش آموزی معلمی داشتیم به نام آقای سیدعلی موسوی که در آمریکا تحصیل کرده و تازه به وطن بازگشته بود و از همین روی گاه و بیگاه خاطرات و تجربه هایی از سالهای زندگی در ایالت اوهایو نقل می کرد و این گفته ها به اقتضای دوره نوجوانی به دقت در ذهن ما ثبت و ضبط می شد.
ایشان می گفت: “یک روز در دانشگاه اعلام شد که در ترم آینده مشاور اقتصادی رییس جمهوری سابق آمریکا -گمان می کنم ریچارد نیکسون - قرار است درسی را در این دانشگاه ارائه کند و حضور آن شخصیت نامدار و مشهور چنان اهمیتی داشت که همه دانشجویان برای شرکت در کلاس او صف بستند و ثبت نام کردند و اولین بار بود که من دیدم برای چیزی صف تشکیل شده است.
به دلیل کثرت دانشجویان کلاس ها در آمفی تئاتر برگزار می شد و استاد که هر هفته با هواپیما از واشنگتن می آمد دیگر فرصت آشنایی با یکایک دانشجویان را نداشت اما گاهی به طور اتفاقی و بر حسب مورد نام و مشخصات برخی را می پرسید.
در یکی از همان جلسات نخست به من خیره شد و چون از رنگ و روی من پیدا بود که شرقی هستم از نام و زادگاهم پرسید و بعد برای این که معلومات خود را به رخ دانشجویان بکشد قدری در باره شیعیان سخن گفت و البته در آن روزگار که کمتر کسی با اسلام علوی آشنا بود همین اندازه هم اهمیت داشت، ولی در سخن خود قدری از علی علیه السلام با لحن نامهربانانه و نادرستی یاد کرد.
این موضوع بر من گران آمد و برای آگاه کردن او ترجمه انگلیسی نهج البلاغه را تهیه کردم و هفته های بعد به منشی دفتر اساتید سپردم تا هدیه مرا او برساند.
در جلسات بعد دیگر فرصت گفت و گویی پیش نیامد و من هم تصور می کردم که یا کتاب به دست او نرسیده و یا از کار من ناراحت شده و به همین دلیل تقریبا موضوع را فراموش کردم.
روزی از روزهای آخر ترم در کافه دانشگاه مشغول گفتگو با دوستانم بودم که نام من برای مراجعه به دفتر اساتید و ملاقات با همان شخصیت مهم و مشهور از بلندگو اعلام شد، با دلهره و نگرانی به دفتر اساتید رفتم و هنگامی که وارد اتاقش شدم با دیدن ناراحتی و چهره درهم رفته اش بیشتر ترسیدم.
با دیدن من روزنامه ای که در دست داشت به طرف من گرفت و گفت می بینی؟ نگاه کن! وقتی به تیتر درشت روزنامه نگاه کردم خبر و تصویر دردناک خودسوزی یک جوان را در وسط خیابان دیدم.
او در حالی که با عصبانیت قدم می زد گفت: می دانی علت درماندگی و بیچارگی این جوانان آمریکایی چیست؟ بعد به جریانات اجتماعی رایج و فعال آن روزها مانند هیپی گری و موسیقی های اعتراضی و آسیب های اخلاقی اشاره کرد و سپس ادامه داد: همه اینها به خاطر تقصیر و کوتاهی شماست!
من با اضطراب سخن او را می شنیدم و با خود می گفتم: خدایا، چه چیزی در این کتاب دیده و خوانده که چنین برافروخته و آشفته است؟
او سپس از نهج البلاغه یاد کرد و گفت: از وقتی هدیه تو به دستم رسیده در حال مطالعه آن هستم و مخصوصا فرمان علی بن ابیطالب به مالک اشتر را کپی گرفته ام و هر روز می خوانم و عبارات آن را هنگام نوشیدن قهوه صبحانه مرور می کنم تا جایی که همسرم کنجکاو شده و می پرسد این چه چیزی است که این قدر تو را به خود مشغول کرده است؟
بعد هم شگفتی و اعجاب خود را بیان کرد و گفت: من معتقدم اگر امروز همه نخبگان سیاسی و حقوقدانان و مدیران جمع شوند تا نظام نامه ای برای اداره حکومت بنویسند، نمی توانند چنین منشوری را تدوین کنند که قرنها پیش نگاشته شده است!
دوباره به روزنامه روی میز اشاره کرد و گفت: می دانی درد امثال این جوان که زندگی شان به نابودی می رسد چیست؟ آنها نهج البلاغه را نمی شناسند!
? آری، تقصیر شماست که علی را برای خود نگهداشته اید و پیام علی را به این جوانان نرسانده اید!*
دلیل آشوب و پریشانی در خیابانهای آمریکا، محرومیت این مردم از پیام جهان ساز و انسان پرور نهج البلاغه است.”
? این داستان را در سن دوازده سالگی از معلم خود شنیدم، اما سالها بعد از آن وقتی که برای جشنواره “باران غدیر” در تهران میزبان مرحوم پروفسور دهرمندرنات نویسنده و شاعر برجسته هندی بودیم چیزی گفت که حاضران در جلسه را به گریه آورد و مرا به آن خاطره دوران نوجوانی برد.
پیرمرد هندو در حالی که بغض کرده بود و قطرات اشک در چشمانش حلقه زده بود از مظلومیت علی بن ابی طالب یاد کرد و با اشاره به مشکلات گوناگون اجتماعی در کشورهای مختلف جهان گفت: “شما در معرفی امام علی و نهج البلاغه موفق نبوده اید! باید پیام های امام علی را چون سیم کشی برق و لوله کشی آب به دسترس یکایک انسانها در کشورها و جوامع مختلف رساند !