صدور فتوای "شهدای معرکه"
آنچه در چند سطر زیر میخوانید، صحبتهای سید محمد باقر زاده خطاب به مقام معظم رهبری است.
“خدمت حضرت آقا عرض کردم آقا ما برای آماده سازی پیکر مطهر شهدا اقدام کردیم. نمیشد آنها را غسل بدهیم، تیمم داده و تجهیز شدند. کفن، پنبه، پارچه، نایلون و وسایل دیگر موجود بود، ولی در آمادهسازی این پیکرها خیلی اذیت شدیم. به این معنا که به سختی تکه پاره های این پیکرها را جمع و جور کردیم. گوشت های پراکنده را سامان دادیم تا بتوانیم در قالب یک پیکر درآورده و آنها را در تابوت قرار دهیم.
شهید سلیمانی سر نداشت، بخشی از کتف ایشان باقی مانده بود و بخشی از مچ پا به پایین و دست و اجزایی که کوبیده شده بود. اینها اربا اربا بودند. من اینها را خدمت آقا عرض کردم و بعد هم به کربلای حضرت اباعبدالله اشاره کردم و گفتم «ما که با این وضعیت به سختی شهیدان را جمع و جور کردیم، نمیدانم امام زینالعابدین در کربلا چگونه تنها با بوریا پیکر حضرت اباعبدالله علیه السلام را مهیای تدفین کردند؟!».
حالا بشنوید ولی فقیه چگونه پاسخ میفرمایند.
“آقا فرمودند: «شما به زحمت افتادید اینها شهید معرکه بودند» یعنی غسل و کفن نداشتند.
فضا با یک فتوای فقهی یکدفعه عوض شد و این شهیدان به حکم” لایغسل و لایکفن” نیازی به غسل و کفن نداشتند. حتی تیمم هم نداشتند.”
اگر در قصه پر غصه شهدای سرافراز به ویژه سردار شهید سلیمانی دقت کنیم نکتههای بسیار در خود این “فتوا” است که نیازمند درک عمیق آن است:
1. ایستادن این شهدا در خط مقدم جبهه حق در مقابل باطل در حالی که ما و دیگران درک دیگری از شهدای معرکه داریم.
2. چرایی قرار گرفتن این خط به عنوان خط مقدم
3. شناخت همه خطهای مقدم جبهههای حق و باطل در جهان
4. چه کسانی در خط مقدم میجنگند؟
5. آگاهی ولی فقیه به زمان و مکان و شرایط و حوادث
6. مشخص شدن “اجتهاد واقعی” و “ولی فقیه واقعی” در صدور فتوا و نوع فتوا
و…
به راستی اگر به درستی در حوادث تاریخ بیندیشیم جایی که ذرهای شک در اطاعت و فهم لزوم اطاعت از ولی فقیه داشته باشیم، میتوانیم از استناد حوادثی اینچنینی کمک بگیریم.