قهرمانان آثار فانتزی الگوهای درست یا نادرست برای کودکان و نوجوانان
ویژگیهای ژانر فانتزی
اثر فانتزی داستانی است که بر اساس قدرت تخیل نویسنده شکل میگیرد و داستان در عالم غیر واقعی و گاه محال با افعالی غیر ممکن و شگفتانگیز اتفاق میافتد و عنصر جادو و اشکال فراطبیعی از مولفههای خلق این اثر است.
در این قالب فکری که تقریبا در ایران نوپا است و بیشتر از داستانهای واقعی و رئال مورد استقبال کودکان و نوجوانان قرار گرفته است، قدرت تخیل حد و مرزی ندارد و نویسنده با توجه به درونمایهی اثر، شخصیتهای فرا مکانی و فرازمانی میآفریند که دارای تواناییهای شگفتانگیزی هستند.
هدف این نوع داستانها بردن مخاطب به دنیایی خیالانگیز و متفاوت از دنیای فعلی با قصهها و اتفاقهایی شگفتانگیز از قهرمانان و ضد قهرمانهاست.
چگونگی الگوپذیری کودکان و نوجوانان از شخصیتهای عجیب و غریب فانتزیها
بازیها و قصهها و هر محتوایی که برای این طیف سنی تولید میشود، بیشک ابزاری است برای انتقال مفاهیم، اندیشهها و ارزشهایی که رشد فرهنگی و اجتماعی… این طیف سنی را در پی دارد.
بعلاوه اگر به حساسیتهای این دوره سنی توجه داشته باشیم، درمیبیابیم که تولید یک اثر خوب و یا بد چقدر میتواند رشد دهنده یا آسیبزا باشد.
امروزه این طیف سنی با حجم زیادی از محتواهایی روبروه هستند که سطح آگاهیها و شناخت آنان را به جهان هستی و اجتماع پیرامون خود افزایش میدهد.
دریافت این آگاهیها از فرهنگ گرفته تا سیاست نسلی را رقم میزند که میتواند مسئولیتپذیر یا بیمسئولیت، پوچگرا و رها شده در مسیرجامعه باشد.
اگر محتوای تخیلی که از سایر محتواها استثنا نیست، اندیشه محور نباشد و نویسنده نتواند شخصیت را با فرهنگ محیط زندگی و خصوصیت فطری کودک و یا نوجوان تطبیق دهد، او را دچار تناقض کرده و در مسیر خلاف فطرت و محیطش سوق میدهد.
ضرورت توجه نویسندگان آثار تخیلی به مخاطب اصلی
با توجه به اینکه مخاطب آثار اصلی ادبی فانتزی، کودکان و نوجوانان هستند. یک نویسنده اثر فانتزی باید رفتارشناسی و روانشناسی این گروه سنی را به قدر کافی مطالعه کند و با مخاطب خود و شیوه فکری او آشنا باشد تا بتواند الگوی رفتاری کودک را با فرهنگ محیط زندگی و ویژگیهای فطری او کاملا تطبیق دهد.
نویسندهای که از افسانهها و اسطورهها و کهن الگوها استفاده میکند، باید قهرمانان قصههای فانتزی را در راستای پرورش قدرت تفکر و تخیل خلاق کودک شخصیتپردازی کند.
در صورتی که نویسنده از این مهم غفلت کند اثری که کودک را در مسیر رشد مثبت به “خودشناسی و خودباوری” برساند، نمیآفریند و داستان جنبهی سازندگی نخواهد داشت بلکه کودک را در وهلهی نخست با یک هیجانی سطحی و زودگذر مواجه میکند و در وهله بعدی با یک تناقض آشکار او را خلاف مسیر طبیعیاش سوق میدهد.
در یک فانتزی اندیشهمحور عنصر خودباوری میتواند کودک را تشویق به داشتن نقش محوری در کنار قهرمان اصلی داستان کند؛ حتی اگر نتواند به مثل قهرمان اصلی نقشآفرین باشد و یا تونایی او را داشته باشد.
عنصر خودشناسی نیز به او این امکان را میدهد که ضعفهای خود را بشناسد و اصلاح کند و یا دانش و آگاهیهای خود را بالا ببرد.
نویسنده چه بخواهد و چه نخواهد جدای از مفاهیمی که به شکل خودآگاه در صدد انتقال آن است، به شکل ناخودآگاه نیز نکتههایی را به مخاطب خود منتقل میکند. پس برای بیان موضوعاتی چون زیبایی، دلاوری، شکوه، قدرت، خلاقیت… در آفرینش اثری اندیشهمحور مطالعه و تحقیق لازمه کار نویسنده است.
فردوسی از شخصیتهایی است که توانسته است جدای از آفرینش شخصیتهای فرا زمینی، حوادث شگفانگیز و حتی جادو در شاهنامه، در پس هر داستانی به شکل ماهرانه اندیشهای تعبیه کند؛ از قصه اسفندیاد گرفته تا سیاوش او در پی مطرح کردن اندیشهای انسانی و ارزشمند در جهت تعالی مخاطب است اگرچه قصه حماسی شاهنامه در جرگه فانتزیها دستهبندی نشده است اما مصداق خوبی در توجه نویسندگان برای نوشتن این ژانر و روایت درست آن است.
توجه برخی نویسندگان آثار فانتزی به اساطیر ایرانی
در دوههای اخیر برخی نویسندگان چون محمد رضا شمس و فریبا کلهر با هوشیاری از اساطیر ایرانی در آثارشان استفاده کردند. همچنین مجموعه*دشت پارسوآ* از مریم عزیزی گویای این واقعیت است.
بنابراین در مجموع میتوان گفت، با پردازش و روایت درست “یک قصه فانتزی” نویسنده خواهد توانست به شکل هدفمند اندیشهی اصلی داستان را به مخاطب منتقل میکند و اثری تاثیرگذار خلق کند.