دنیای من نبودِ تورا جار میزند
باران برای آمدنت زار میزند
بغض پرالتهاب زمین میخورد شکاف
نبض زمان مشوش و بیمار میزند
موج غم است اینکه سرازیر میشود
مشت بلاست اینکه به دیوار میزند
ازخشم بی تفاوتی ما هنوز هم
ابر سیاه حادثه، رگبار میزند
یک سو گرفته درد،گریبان عمر را
یک سو گلوله دست به کشتار میزند
ازشرم دست وبال پر ازفقر، یک پدر
خود را به چارچوب دری دار میزند
گاهی برای لقمه ی نان مادری به جبر
دامن به منجلابی اسفبار میزند
ازبسکه آه درقفس سینه مانده است
قلب به تنگ آمده دشوار میزند
ای آخرین امید! کجایی که نیستی
دنیای من نبود تورا جار میزند
#امام على علیه السلام:
الصَّدیقُ الصَّدوقُ مَن نَصَحَکَ فی عَیبِکَ، و حَفِظَکَ فی غَیبِکَ، و آثـرَکَ عَلى نَفسِهِ.
دوستِ راستین، کسى است که از سرِ صدق، عیبت را به تو گوشزد کند و در نبودت،از آبرویت پاسداری کند، و تو را بر خویشتن، برگزیند.
شرح غرر الحکم: ج2، ص76، ح1904.
#آموزشی/پژوهشی در زیبا نویسی(3)
نقاشی با کلمات (خلق نوشتار هنری)
سه. تنوع در ساختمان جمله
هر نویسندهای باید به خود بقبولاند که برای هر مضمونی، هزاران جمله میتوان ساخت و هیچ اجباری نیست که نخستین جمله متبادر به ذهن را بر روی کاغذ آورد. از همینجا فرق نویسنده با نانویسنده دانسته می شود:
نانویسنده، معمولا به اولین جملهای که در ذهنش نقش میبندد، دل میسپارد و دستهای خود را بالا میبرد. او در میان کلیشههایی که در ذهنش جا خوش کردهاند، میگردد و یکی از همانها را به قلم میآورد. این شیوه، باعث میشود نویسنده گرفتار جملههای قابل پیشبینی برای خواننده شود.
جملات هرقدر که کمتر قابل پیشبینی باشند، برای خواننده گیراترند و ذهن او را بیشتر درگیر خود می کنند؛ تا آنجا که گفتهاند: جملات دو گونهاند: یا قابل پیشبینی، یا زیبا.
بنابراین نخستین گام در زیبانویسی، این است که به خود بباورانیم که برای بیان هر مطلبی، میتوان دهها جمله ساخت و لزومی ندارد که تسلیم جملههای تکراری و کلیشهای شد. به مثل، اگر نانویسندهای بخواهد از سردی هوا در تهران خبر دهد، سریع می نویسد: هوای تهران سرد است. اما نویسنده حرفهای، گاهی صلاح را در این می بیند که از راه پنهان وارد شود. مثلا ممکن است، بنویسد: «تهران سیبری شده است» یا «مردم تهران، اسکیمو شده اند» یا «آسمان، امسال تهران را با قطب جنوب اشتباه گرفته است» یا صدها جمله دیگر. این انتخاب، باید از روی فراست و اختیار باشد، نه اجبار و تحمیل ذهن تنبل.
«سمبولیستهای فرانسه» بر آن بودند که هر اندیشه فقط با جملهای منحصر به فرد قابل بیان است و نویسنده باید از میان جملههای به ظاهر مترادف، در صدد یافتن آن باشد.
بر این پایه، هنرجوی نویسندگی، باید ذهن خود را فیزیوتراپی کند و تا می تواند آن را ورز دهد، از کاهلی و تنبلی برهد و ضرورت سادهنویسی را بهانه بیمایگی در جملهسازی نکند.
مطالعه شعر، کارسازترین تمرین برای آشنایی با طرحهای متنوع در جملهسازی است. وقتی غزلی میخوانیم، با هفت هشت جمله(بیت)مواجه میشویم که تفاوت مهم آنها با یکدیگر تنها در قافیه یا مضمون نیست؛ بلکه هر بیت، ساختمان و ساختاری متفاوت دارد. مطالعه پیوسته شعر مهندسی متنوع جمله را در ضمیر ناخودآگاه نویسنده ثبت میکند و خواسته یا ناخواسته روزی به کار میآید.
لینک شماره اول/https://kowsarnet.whc.ir/thewire/view/21873268
لینک شماره دوم/https://kowsarnet.whc.ir/thewire/view/21873246
#برگرفته از کتاب بهتر بنویسیم استاد بابایی #با اندکی تصرف
#به_قلم_خودم/پژوهشی در زیبانویسی
#نویسندگی/پست هشتم، ویژگی های پاراگراف نتیجه مقاله علمی (ساختار کلی)
پاراگراف نتیجه، پاراگراف خروج از بحث است که در مقایسه با پاراگراف مقدمه ساختاری ساده تر دارد و دارای دو بخش است.
شامل:
1. بازگویی مدعای مقاله 2. حسن ختام
هدف از این قسمت اطمینان از دو چیز است:
الف) خواننده نکته مد نظر شما در مقاله را درست فهمیده است. که برای این منظور باید نکات اصلی را که شامل مدعا و طرح مقاله است، یکبار یادآوری کنید.
ب) پاراگراف نتیجه گیری برای تمام کردن کار و بستن مقاله است. بنابراین بیان نکته تازه که نیاز به توضیح داشته باشد، جا نداشته، باید پرهیز شود.(بیان نکته کلیدی مقاله، فقط!)
برای نوشتن بخش اول این پاراگراف، مراجعه کنید به مدعای مطرح شده در پاراگراف مقدمه مقاله و به شیوه ای جدید مضمون مدعا را با کلمات غیر تکراری یک بار دیگر برای خواننده بازگو کنید. همچنین، خلاصه آنچه در قسمت های مقاله بیان کردید به اختصار جمع بندی کنید.
نکته: دقت کنید که این پاراگراف در مقاله های کوتاه می تواند، فقط دو سه خط باشد!
بخش دوم پاراگراف نتیجه، حسن ختام است. حسن ختام متناظر با جمله های محرک است.
اگر محرک ابزاری برای برهم آرامش ذهن مخاطب و طرح یک سوال است به نحوی که مطلب را بخواند، حسن ختام، ابزاری است که خواننده را به آرامش ذهنی می برگرداند و بحث تمام می شود.
نکته:
1. فراموش نکنید که ابتدای این پاراگراف را با کلماتی مثل بنابراین، درنهایت، کلام آخر و … شروع کنید تا مخاطب بفهمد دارید نتیجه گیری می کنید.
2. نتایج بدست آمده را هم به صورت خلاصه و فهرست وار بیان کنید.
این ساختمان پاراگراف نتیجه در مقاله علمی کوتاه بود که نیاز است، دانسته شود. ساختمان نتیجه مقاله علمی-پژوهشی طولانی قدری متفاوت تر است.
#به_قلم_خودم/#تولیدی
#نویسندگی/پست هفتم، ویژگی های پاراگراف مقدمه مقاله علمی(ساختار کلی، توضیحات تکمیلی)
با سلام خدمت دوستان شبکه کوثرنت!
پاراگراف مقدمه، پاراگراف ورود به بحث نامیده می شود که دارای چهار بخش است.
شامل:
۱. جمله های محرک خواننده (۸۰ تا ۸۵ درصد) ۲. عبارت انتقالی ۳. بیان مدعا ۴. طرح مقاله
از این چهار مورد، شماره های اول و سوم الزامی بوده، شماره های دوم و چهارم با توجه به مقتضای متن اختیاری است.
منظور از جمله های محرک خواننده، بیان جمله های سول برانگیز، چالش دار، جالب توجه و محرک ذهن خواننده در شروع بحث است. برای بیان مقدمه ای خوب با ساختاری که گفته شد، شگرد هایی هست، از جمله:
در مقاله های ژورنالیستی (غیر علمی- پژوهشی) گاهی برای توجه خواننده از داستانی بسیار کوتاه و جذاب که با محتوای مقاله تناسب دارد، شروع می کنند. در این صورت پیام کلی داستان همان مدعای مقاله است.
اما در مقاله های علمی- پژوهشی که موضوعش فرهنگی- اجتماعی است، شما می توانید با ارقام و آمار تکان دهنده شروع کنید تا جذب کننده مخاطب باشد.
در غیر این موضوع ها هم می توان از نقل قولی موثق(با ارجاع دهی) یا تعریف، شروع کرد. ادامه این نقل قول با بیان خودتان، مدعای شما در مقاله است.
منظور از عبارت انتقالی هم جمله ای است که پل ارتباطی بین جمله های محرک و بیان مدعاست.
مورد سوم یا مدعای مقاله، همان فرضیه مقاله شماست. این مورد درست شبیه جمله موضوع پاراگراف است که شما ادعایی خاص را مطرح می کنید. (به توضیحات قبلی در مورد جمله موضوع پاراگراف مراجعه کنید)
برای مورد چهارم مثال میزنم تا منظور از طرح مقاله در پاراگراف مقدمه روشن شود.
فرض کنید که شما معلولی دارید مثل اعتیاد در جامعه، اگر این معلول سه علت خاص داشته باشد. در پاراگراف مقدمه پس از جمله های محرک و عبارت انتقالی، ادعای شما وجود اعتیاد در جامعه و بیان سه علت به اختصار، طرح مقاله خواهد بود. که البته در پشتیبان ها به هریک از علل پرداخته می شود.
بنابراین نوشتن پاراگراف مقدمه ی مقاله علمی(Essay) با توجه به ساختار خاص آن است.
نکته: هدف از این بحث تبدیل پاراگراف به ⬅ مقاله علمی کوتاه/ مقاله علمی کوتاه به ⬅ مقاله ۲۰ تا ۳۰ صفحه ای/ علمی ۲۰ تا ۳۰ صفحه ای به⬅ پایان نامه است.