#آموزشی/ناروایی تاکید بیجا
تاکید بیجا
اهتمام و گرایش بسیار به تاکید، از نشانه های بیماری جامعه است. نویسنده ایرانی بیش از نویسندگان غیر ایرانی، اهل تاکید و تاکیدگذاری است. احساس نیاز به تاکید گاهی به اقتضای کلام است که گریزی نیست، اما گاهی برای مقابله با ناباوری خواننده یا استوار نشان دادن سخن سست است.
پیش فرض نویسنده ایرانی، این است که خواننده فقط چیزی را می پذیرد که همراه قسم و تاکید باشد. نویسنده می داند تا سخنی را موکد و تکرار و همراه چندین قسم و آیه نکند، سد ناباوری را در ذهن خواننده فرو نمی ریزد. بدین ترتیب تکرار و تاکید، جایگزین استدلال و برهان می شود و خواننده نیز چنان اعتیادی به تاکید می یابد که دیگر سراغی از دلیل و شاهد نمی گیرد. هم نویسنده و هم خواننده باید بداند که جای قسم و تاکید بی جا، بازار است، نه مباحث علمی و نوشته های تخصصی.
گاهی نیز برای تاکید، عطف های بیهوده بهکار برده می شود. عطف های بیهوده یا بیدلیل، یعنی عطف دو کلمه هممعنا و همسان به یکدیگر؛ بدون اینکه فایده ای بر آن مترتب باشد. عطف های بیهوده، اگرچه در گفتار روا است، در نوشتار ناپسند است؛ مگر آنکه فایده خاصی مانند همآوایی یا دیگر جنبه های زیباییشناختی داشته باشد. عطف دو کلمه همسان به یکدیگر در گفتار، رشته کلام را در ذهن «شنونده» محکمتر می کند؛ اما چنین عطفی «خواننده» را آشفته و مطلب را سردرگم می کند. شماری از عطف های زائد:
صبر و بردباری/ علم و دانش/ عبث و بیهوده/حمایت و پشتیبانی/ عجز و ناتوانی…
بسیاری از کسانی که در نوشته های خود دچار عطف های بی نقشاند، دلیل کار خود را تاکید می دانند و می گویند: وقتی به کسی می گوییم: تو همه سعی و تلاش و کوششت را بکن! در واقع از او کوشش بیشتری خواستهایم و با تاکید قوی تری وی را به سعی و عمل فراخواندهایم. این سخن پذیرفته نیست؛ زیرا در فارسی برای تاکید راه های پسندیدهتری وجود دارد. به مثل، می توان گفت: «تو با همه نیرویی که در جسم و جانت داری در این کار کوشش کن».
در زبان فارسی جایی که سخن اقتضا کند، راهکارهای بسیاری برای تاکید وجود دارد که همه این راهها به یک اندازه زیبا و مطلوب نیست. و برخی حتی عیبهای زبانی و دستوری دارد. در عین حال، به هیچ روی نباید این راهها را منحصر به راههای کلیشهای دانست. و دور ازحقیقت هم نیست اگر بگوییم یکی از راههای تشخیص نویسنده از نانویسنده، مهارت و نوآوری در مسئله تاکید است.
نکته: برجستهسازی واژه یا واژه های که نویسنده به هر دلیلی می خواهد نظر خواننده را بیشتر از حد معمول به آن جلب کند، با علامت گیومه برجسته می شود و برای بیان جمله های دارای بار احساسی اعم از تاثر، تاسف، تعجب، تحسین، دعا، نفرین، آرزو… از علامت تعجب(!) استفاده می شود.
منبع: برگرفته از فصل دوم، نیز پیوست دو از کتاب بهتر بنویسیم، استاد بابایی (ویراست دوم)
#به_قلم_خودم/پژوهشی در ناروایی تاکید بیجا
#اموزشی/شکسته نویسی
گفتارنویسی بی چون و چرا ضرورتی ندارد و در نهایت به از میان رفتن زبان نوشتاری یا ناکارآمد کردن آن می انجامد. در هیچ زبانی و با هیچ استدلالی از میان رفتن یا کم توان شدن زبان نوشتاری تبیین و توجیهی ندارد. هیچ کدام را نباید کنار گذاشت یا به سود دیگری کم توانش کرد. هر دو در جای خود معنی پیدا کرد می کند و سودمند است. بنابراین مهم آن است که هر کدام را درست به کار برد و برای توازن میان این دو در شبکه های اجتماعی هم اگر نیازی به بازتاباندن جلوه ای از زبان گفتاری باشد، می بایستی سنجیده، در سطح واژگانی یا گاهی در سطح ساختاری از زبان بهره گرفت.[1]
اگر هدف از نزدیک شدن به زبان گفتاری پدید آوردن لحن خودمانی یا پرهیز از خشکی لحن یا نواخت رسمی باشد، با گزینش واژه های رایج در زبان گفتار و با پیروی درست از نحو زبان گفتار به آسانی می شود این کار را کرد و نیازی به شکسته نویسی نیست. اگر نه همه، بسیاری از کسانی که در رسانه های اجتماعی برای ایجاد ارتباط از راه نوشتار شکسته می نویسند، از تفاوت میان شنیدن و خواندن غافلند یا آن را نادیده می گیرند و در برابر گفتارنویسی را با خودِ گفتار یکی می گیرند.[2]
شکسته نویسی، فعالان رسانه ای در استفاده از بیان و نوشتار محاوره ای ارمغان گسترش شبکه های اجتماعی به شمار می آید. رشد روز افزون استفاده از کلمات بیگانه و نوع خاصی از نوشتار و گفتار از جمله آسیب های است که این روزها به سبب توجه روز افزون مخاطبان به شبکه های اجتماعی متوجه زبان فارسی به عنوان زبان معیار کشورمان شده است.[3]
رعایت دستور زبان و اصول نگارش فارسی، یکی از مهمترین وظایفی است که هر یک از ما، نسبت به زبان ملی خود داریم. علاوه بر حفاظت از زبان و نهادینه شدن الگوی نگارش صحیح، خوانایی متونی که با رعایت اصول نگارش و قواعد دستوری نوشته شدهاند، به مراتب بیشتر است و به همین دلیل اثر، کارایی و ماندگاری زیادتری هم خواهند داشت.[4]
زنده یاد ابوالحسن نجفی از مخالفان جدی شکسته نویسی به صراحت گفته است… از شکسته نویسی مگر در جزئیات نمی توانیم استفاده کنیم. نجفی با بیان اینکه در مکالمات با زبان شکسته سخن می گوییم و لزوما این با شکسته نویسی و خط شکسته متفاوت است، تصریح می کند که زبان و کلمات «دارای موسیقی» است و اگر با زبان شکسته بنویسیم، ممکن است این موسیقی را از آن دریغ کنیم. همچنین ما علاوه بر حافظه صوتی کلمات به شدت نیازمند حافظه تصویری واژگان هستیم و بیشتر اوقات شکسته نویسی باعث می شود شکل دیداری کلمات مخدوش شود.[5]
کلام آخر آنکه کلمات گفتاری محض، نباید در نوشته ها بسامد برتر داشته باشد؛ بلکه بهتر است از کلمات گفتاری، در لابهلای کلمات نوشتاری استفاده شود، نه برعکس؛ مانند شعر زمستان اثر اخوان ثالث، که در آن کلمات «نغمه ناجور» و «سنگ تیپا خورده هستی» در میان کلمات و عبارات فصیح نوشتاری آمده است و بر حُسن آنها افزوده است. عکس این رفتار، یعنی غلبه واژه های گفتاری بر نوشتاری، در آثار نوشتاری، صلاح نیست.[6]
……………...……….
1. شکسته نویسی در شبکه های اجتماعی مصیبت زبان فارسی، فرشته مولوی (انتخاب و تلخیص)
2. همان
3. همان
(www.bartarinha.ir)
4. اشتباه های نگارشی رایج در متن فارسی را بشناسیم، میثم لطفی
(blog.faradars.org)
5. شکسته نویسی از دیدگاه صاحب نظران
(www.bultannews.com)
6. بهتر بنویسیم، رضا بابایی، ص56
#به_قلم_خودم/#پژوهشی در شکسته نویسی در شبکه های اجتماعی
#آموزشی/شکسته نویسی
زبان فارسی امانتی است در دست ما
ادبیات عرصه آفرینش و زبان ابزار آن است. دراین عرصه نویسنده (درقالب های خاص) حق دارد، به فراخور کارش به شکسته نویسی روی بیاورد یا چشم بپوشد. به بیان روشن تر ادبیات با سرشتی آزاد، باید و نبایدهایش از درون خودش سرچشمه می گیرد، نه از جبرهای بیرون. همچنین، در عرصه هایی که همگانی نیست (از جمله چت ها، پیام ها،…) هم هر کس آزاد است که هر زبان و هر شیوه دلخواهی- از شکسته نویسی گرفته تا زبان زرگری (به معنی دربرگیرنده هر زبان خودساخته قراردادی میان دو یا چند نفر)- را به کار بگیرند.[1]
اما هرگونه سخن و حرفی در کانال ها و گروه های موضوع محور چون فراتر از دایره شخصی می رود، همگانی به شمار می آید. عرصه های همگانی (چه رسانه سنتی و چه شبکه اجتماعی) چون ملک هیچ فردی نیستند، نیازمند قاعده اند و خودسری فردی و رویکرد دلبخواهی را بر نمی تابد. گروهی همگانی بودن شبکه ها را نادیده می گیرند و به حساب خود در یک شبکه اجتماعی به چشم دفترچه خصوصی خود نگاه می کنند…هر چند نوشته خصوصی و دایره مخاطب کوچک باشد، نمی توان نادیده گرفت که بیشتر کسانی که روی به شبکه ها می آورند، در پی یافتن مخاطبانی بیش ازخویشان، دوستان و آشنایان واقعی خود هستند. [2]
گروهی هم گمان می کنند اگر شکسته ننویسند، زبان نوشتنشان طبیعی نخواهد بود. این گمان بیش از آن که بر پایه دلیلی استوار باشد، برخاسته از رواج شکسته نویسی روز افزون رسانه های اجتماعی و ابزارهای تکنولوژی است… امروزه باور کم و بیش همگانی بر این است که شبکه های اجتماعی زبان رسمی را بر نمی تابد و بنابراین در این عرصه می بایستی با زبان طبیعی نوشت تا لحن نوشتاری خودمانی بنمایند. درستی این باور نسبی است، زیرا در کانال ها اگر پست هایی بسیار شخصی هستند و لحن خودمانی می طلبند، شمار پست های خبری، آموزشی یا تحلیلی هم کم نیستند. و نویسنده به فراخور دانش زبانی و پسند شخصی و نوع مخاطب خود، آن را انتخاب می کند. لحن هر نوشتار با توجه به نوع نوشته و نوع مخاطب است اما تشخیص این دو به عهده نویسنده و درستی تشخیص هم به عهده او است.[3]
پس با در نظر گرفتن سرشت و کارکرد شبکه های اجتماعی و گرایش کاربران به شکسته نویسی، نمی شود کاربران فارسی زبان شبکه های اجتماعی را از به کار بردن لحن خودمانی بازداشت. اما سه نکته را نباید از یاد برد.
- یکم این که با تکیه بر این که گرایش به شکسته نویسی واگیردار است و بنابراین روز به روز پرتوان تر می شود، نمی توانیم کاستی ها و زیان هایش را نادیده بگیریم.
- دوم این که زبان گفتاری همیشه و در همه حال خودمانی نیست.
- سوم این که لحن خودمان یا به بیان دیگر نزدیک شدن به زبانتجمل گفتاری در نوشتار تنها از راه شکسته نویسی به دست نمی آید.[4]
تفاوت زبان گفتاری با زبان نوشتاری در سه سطح است و شکسته نویسی تنها در سطح آوایی کار می کند. اگر پستی می بایستی به فراخور محتوای خود و مخاطبانش لحنی خودمانی داشته باشد، می شود این لحن را با گزینش واژه ها یا عبارت ها یا تعبیر های زبان گفتاری به جای واژگان لحن رسمی پدید آورد برای نمونه:
دربارهی: ✍ از
در: ✍ تو یا توی
زیرا: ✍ چون که، یا برای این که
گویی: ✍ انگار
همچنین می شود به تفاوت های دستوری یا نحوی میان گفتار و نوشتار توجه کرد برای نمونه:
- دارم میرم خونه: ✍ دارم به خانه می روم
- بارون بیاد پامو از در خونه بیرون نمیذارم: ✍ باران بیاید پایم را از در خانه نمی گذارم.[5]
عوامل زیر نیز زبان نوشتاری را به زبان گفتاری نزدیک تر می کند:
- پرهیز از فعل وصفی ( گفته، آموخته...)
- کاهش فعل های نوشتاری(می باشد، نمود…)
- استفاده از واژه های مانوس
- رکگویی و صداقت
-بهرهدری از واژگان و فرهنگ مردمی[6]
………………………………..
1. شکسته نویسی در شبکه های اجتماعی مصیبت زبان فارسی، فرشته مولوی(انتخاب و تلخیص)
2. همان
3. همان
4. همان
5. همان
(www.bartarinha.ir)
6. بهتر بنویسیم، رضا بابایی، ص153-150
#به_قلم_خودم/#پژوهشی در شکسته نویسی در شبکه های اجتماعی