بازم جوال ذهن، ذهن راه افتاده و درست رو همین تک جمله قفل کرده است! خودتون هم که شاهد هستید بالاتر با علامت سوال و نقل قول بیان کردم. البته دقیقا نمیدونم کدوم فیلسوفِ با ذوقی به مخیلهاش رسیده که یه همچین جمله بکری بگه، اونم واسه غربال آدمهای زمانهای این چنین!
مهم نیست کی بوده، مهم اینه که هر کی بوده حسابی وقت منو گرفته…
اینقدری که چند روزی هست، این جمله قصار، یه ذرهبین دستم داده و نمونههای فابریک و اصلش را تو کوچه، خیابان، مطب بعضاً ناپزشکها، حتی سازمانهای کوفتی بین المللی هم میبینم و دچار دندانقورچه خیلی بدی میشوم و ناگهان این مصرع پا برهنه میآد رو خشتهای خام نطقم:
«غصه دیوانه را این مرد عاقل میخورد»
قضاوت با شما!
هرچی بوده و هست؛ این جمله قصار و ذربینه کار خودش را کرده و از شما چه پنهان حسابی تو هچل افتادم و این روزها فکرهای عجیب و غریبی بهسرم میزند.
مثلا به نظرم میآد تازگی باید یه فرهنگ دهخدایی، معینی، چیزی مخصوص این کلمات قصار، به ویژه برای نسل Z چاپ کنند تا مفاهیم و بارمعنایی این دست قصارها گم نشود و این نسل پر توان هم بهرمند شوند. حیفه واقعا!
یه فکر دیگهای که میکنم اینه که این روزها راست راستی چشم بینا داشتن، بار سنگنیست و کمتر کسی توان دیدن و چشم بر هم گذاشتن دارد درست مثل “چشم برزخی داشتن” میماند به حقیقت طاقتفر است… .
اصلا گاهی میشود کابوس شبانه و هر چه دست و پا میزنی که؛ “شتر دیدی ندیدی” نمیشود که نمیشود. آره واقعا گاهی هرچه میکنی، نمیشود که نمیشود.
#به_قلم_خودم
#ارزشها
بازم جوال ذهن، بنابراین دنبال ذهنم راه میافتم تا سر کوه قاف… یه لحظه مثل فیلمی که رو دور تند گذاشته باشند، صحنههای دید و باز عید جلو چشمم تاریک و روشن میشوند و میرسم خونه اکرم خانم. افطاری دههم فروردین ماه، مهمانی یکی از بستگان من و آبجی زهره نزدیک ساعت 4 عصر رسیدیم، بابا بزرگ بسته بزرگ سبزی خوردن را از مزرعه خودش آورده بود تا خانمها آماده کنند اما تا خواست بسته را بگذارد، گیتی داد زد اونجا نذار. عمو علی چپ چپ نگاه کرد و گفت پس کجا بذاره؟ گیتی با لحن بلندگو قورتدادهاش گفت اکرم رئیس است. (یعنی از او بپرس) یادم نیست، یعنی شمارش نکردم تا زمان افطار چندین و چندین بار موردی پیش آمد که پاسخ؛ فقط “اکرم رئیس است” بود. اکرم رئیس است، پس جواد آقا مرد خانه چه کاره است؟ مردی گفتن، زنی گفتن… عقلم پاسخ میداد. تو این خونه هیچکاره است! مخصوصا وقتی حساب دخل و خرجها و کارتهای بانکی هم دست اکرم رئیس بود. پاسخ قانع کننده نبود و جواب دیگری داشت حکماً. دوباره این “سوال کله گنده” مغز سرم را مور مور میکرد جوری که دلم میخواست گوش اکرم رئیس را بپیچانم بخصوص وقتی بین جمع گفت امسال تونستم قرآنم را ختم کنم. پیش خودم گفتم یعنی “الرجال قوامون علی النساء” تو قرآن اکرم خانم نبود؟ یعنی اکرم رئیس در پرتو این رئیسی بیشتر و جلوتر از کلام وحی در نظام آفرینش نقش ایفا میکند؟ #به_قلم_خودم #سبک_زندگی