کی دلش میآد این نسخه جذاب را نخونه؟
ماده۱: لطفا وقتی تو خیابون ما رو دیدید، نخندید، پچ پچ نکنید و از همه مهمتر نشمریدمون! باور کنید ما یه پدر و مادریم با چهار پنج شش هفت هشت نه ده تا بچه! همین! نحن بشرٌ مثلکم، نلِد و نولَد(ما انسانیم مثل شما هم زاییدیم هم زاییده شدیم) حتی از پشت سرهم نشمریدمون، پشت سرمون چش داره؟
ماده۲: ازمون نپرسید: خودتون میخواستین؟ چون شاید به روتون نیاریم ولی تو دلمون میگیم:
عمه مون میخواسته ما روشو زمین ننداختیم!
ماده۳: وقتی باهامون برخورد کردید، نپرسید: همسرتون روحانیه؟!! چون اگر روحانی باشه، چیزی از بار مسؤولیت شما کم نمیکنه! اگرهم روحانی نباشه باز چیزی از بار مسؤولیت شما کم نمیکنه!
ماده ۴: ناموساً بهمون نگید: چه کار خوبی کردی! چون این سوال برامون پیش میاد که اگر کار خوبیه پس شما چرا نکردین؟!! (درمورد مواردی که عذر پزشکی غیر از خرابی دندون و ..دارن فرق میکنه! که لطفا در گفتگوها حتما بهش اشاره کنید.) عوضش اگر قصد تشویق کردن دارید بهتره بهمون بگید: اصلا بهتون نمیاد n تا بچه داشته باشید. اینجوری ضمانتی تا دو سه هفته روحیه مضاعف داریم؟
ماده ۵: خواهشاً ازمون نپرسید: خرجشون رو از کجا میارید؟ چون خودمونم خبر نداریم ولی مطمئنیم که اون فسقلی که از پیش خدا میاد پیشمون، قبلش خدا کوله پشتیشو پر کرده از همهٔ رزق های مادی و معنوی قشنگ تا با خودش بیاره.
ماده ۶: التماس میکنم بهمون توصیه نکنید که دیگه بسه! و دیگه بچه نیارید ما این محبت شما رو دخالت در امور خصوصی محسوب می کنیم و از اونجا که می خوایم ثابت کنیم به احدی اجازه ورود به مسائل خصوصی مون رو نمیدیم باز بچه میاریم؟ و خوب خوبه که…
ماده۷: ازمون حتما بپرسید که:سخت نیست؟ چون میدونیم میخواید سر صحبت باهامون باز کنید و از مزایای چند فرزندی آگاه بشید و نظرتون عوض بشه و با اجازه بزرگترها برید تو فکر فرزندان بیشتر و نجات کشور
ماده ۸: اگر صاحبخونه هستید لطفا به چند فرزندیها خونه اجاره بدید. مطمئن باشید خدا جور دیگه و جای دیگه، قشنگتر براتون جبران میکنه.
ماده ۹: اگر جایی دیدید از دست بچه هامون عاصی شدیم، تو دلتون نگید مگه مجبور بودی؟ منتی نیست ولی داریم جور کم بچه هارو هم میکشیم. میشه از یه زاویه قشنگتر نگاه کنید و بگید: آفرین به شجاعت و همتت شیر زن!؟
ماده ۱۰: اگر همسایتون هستیم، یکم سر و صدای بچههامون رو تحمل کنید، باور کنید ما تمام سعیمون رو میکنیم که شما اذیت نشید، ولی بچه هستن دیگه! نمیشه زیاد کنترلشون کرد، ما هم در عوض براتون از خدا میخوایم حاجتهاتون روا بشه؟
ماده ۱۱: همساده گرامی اگر لطف میکنید نذری میارید البته راضی به زحمتتون نیستیم ولی خواهشاً به تعداد بیارید؟ وگرنه دود جنگ و دعواش توچشم خودتون میره؟
ماده۱۲:خواهشاً وقت و بی وقت تک فرزند گلتون رو نفرستید خونمون با بچه هامون بازی کنن، جُوْرِ جور کردن همبازی برای دلبندانتون رو خودتون بکشید و لطفا با خودتون نگید اونکه n تاداره، اینم روش! مسؤولیت داره! نیست!
#مثل_همیشه_مردم_پای_کارن
#چند_فرزندی
تقریبا در همه جوامع رقبای تربیتی متعددی در برابر خانوادهها وجود دارد که موجب کمرنگ شدن یا حتی نابود شدن کارکرد تربیتی خانواده بر فرزندان میشود. امروزه بحث تربیت منحصر به چهارچوب خانواده نیست بلکه رقبای زیادی مثل محیطهای آموزشی، رسانههای ارتباط جمعی، مهد کودکها در کنار خانواده وجود دارد که نقش تربیتی ایفا میکنند. در این مقاله کوتاه نقش منفی این موارد در تربیت بررسی میشود.
یکی از این رقبای تربیتی در برابر خانواده محیطهای آموزشی فرزندان هستند. چنانچه مسیر و الگوهای تربیتی این محیطها اعم از: معلم، کتب درسی و سایر ابزارهای آموزشی و کمک آموزشی با نظام ارزشی خانواده متفاوت باشد، آسیبهایی بر تربیت فرزندان دارد. اختلاف ارزشی و تربیتی ناشی از این محیطها، کودکان و نوجوانان را سردرگم میکند و در مرحله بعد این سردرگمی از آنان یک فرد منفعل میسازد طوری که توان دفاع از ارزشهای و آرمانهای خود را ندارند.
یکی دیگر از رقبای تربیتی در مقابل خانواده، رسانههای ارتباطی جمعی است. حضور طیف سنی مختلف به شکل تقریبا دائمی در شبکههای اجتماعی و تاثیرپذیری مستقیم از این رسانهها مدل تربیتی آنان را شکل میدهد. تربیتی که ناشی از هنجارها و ارزشهایی است که نهتنها مورد تایید خانواده نیست بلکه گاهی به کل ضد ارزشی است. مواردی مثل فردگرایی، مادیگرایی، روابط آزاد جنسی، زیر سوال بردن ارزشهای فرهنگی و ملی جامعه… از این دست هستند.
امروزه با وجود اشتغال زنان، کارکرد خانواده با محوریت نقش مادر در نگهداری و تربیت فرزند به حاشیه رفته است و با وجود رقیب شدن مهد کودکها که گاه نقشی پررنگتر از مادر (با توجه به حذف خانه و مادر در ساعات نسبتاً طولانی) ایفا میکنند، آسیبهایی در پیدارد که عدم شکلگیری اعتماد به نفس کودکان یکی از آن است. عدم اعتماد به نفس نیز آسیبهای دیگری مثل اضطراب، ناامنی، عدم خودباوری و… را به دنبال دارد.
بنابراین در برابر سیستم تربیتی خانواده رقبای جدید و قوی وجود دارد که میزان تاثیر آنها حتی گاهی از خانواده بیشتر است اگرچه با وجود ناگزیری دنیای کنونی در استفاده از تکنولوژیها نمیتوان به شکل کلی تاثیرات آن را حذف کرد اما والدین باید برای در امان ماندن فرزندان خود از “تاثیرات سوء و ضد ارزشی این رقبا” دائما تلاش کنند و آن را کاهش دهند.
ویژگیهای ژانر فانتزی
اثر فانتزی داستانی است که بر اساس قدرت تخیل نویسنده شکل میگیرد و داستان در عالم غیر واقعی و گاه محال با افعالی غیر ممکن و شگفتانگیز اتفاق میافتد و عنصر جادو و اشکال فراطبیعی از مولفههای خلق این اثر است.
در این قالب فکری که تقریبا در ایران نوپا است و بیشتر از داستانهای واقعی و رئال مورد استقبال کودکان و نوجوانان قرار گرفته است، قدرت تخیل حد و مرزی ندارد و نویسنده با توجه به درونمایهی اثر، شخصیتهای فرا مکانی و فرازمانی میآفریند که دارای تواناییهای شگفتانگیزی هستند.
هدف این نوع داستانها بردن مخاطب به دنیایی خیالانگیز و متفاوت از دنیای فعلی با قصهها و اتفاقهایی شگفتانگیز از قهرمانان و ضد قهرمانهاست.
چگونگی الگوپذیری کودکان و نوجوانان از شخصیتهای عجیب و غریب فانتزیها
بازیها و قصهها و هر محتوایی که برای این طیف سنی تولید میشود، بیشک ابزاری است برای انتقال مفاهیم، اندیشهها و ارزشهایی که رشد فرهنگی و اجتماعی… این طیف سنی را در پی دارد. بعلاوه اگر به حساسیتهای این دوره سنی توجه داشته باشیم، درمیبیابیم که تولید یک اثر خوب و یا بد چقدر میتواند رشد دهنده یا آسیبزا باشد.
امروزه این طیف سنی با حجم زیادی از محتواهایی روبروه هستند که سطح آگاهیها و شناخت آنان را به جهان هستی و اجتماع پیرامون خود افزایش میدهد. دریافت این آگاهیها از فرهنگ گرفته تا سیاست نسلی را رقم میزند که میتواند مسئولیتپذیر یا بیمسئولیت، پوچگرا و رها شده در مسیر جامعه باشد. اگر محتوای تخیلی که از سایر محتواها استثنا نیست، اندیشه محور نباشد و نویسنده نتواند شخصیت را با فرهنگ محیط زندگی و خصوصیت فطری کودک و یا نوجوان تطبیق دهد، او را دچار تناقض کرده و در مسیر خلاف فطرت و محیطش سوق میدهد.
ضرورت توجه نویسندگان آثار تخیلی به مخاطب اصلی
با توجه به اینکه مخاطب آثار اصلی ادبی فانتزی، کودکان و نوجوانان هستند. یک نویسنده اثر فانتزی باید رفتارشناسی و روانشناسی این گروه سنی را به قدر کافی مطالعه کند و با مخاطب خود و شیوه فکری او آشنا باشد تا بتواند الگوی رفتاری کودک را با فرهنگ محیط زندگی و ویژگیهای فطری او کاملا تطبیق دهد.
نویسندهای که از افسانهها و اسطورهها و کهن الگوها استفاده میکند، باید قهرمانان قصههای فانتزی را در راستای پرورش قدرت تفکر و تخیل خلاق کودک شخصیتپردازی کند. در صورتی که نویسنده از این مهم غفلت کند اثری که کودک را در مسیر رشد مثبت به “خودشناسی و خودباوری” برساند، نمیآفریند و داستان جنبهی سازندگی نخواهد داشت بلکه کودک را در وهلهی نخست با یک هیجانی سطحی و زودگذر مواجه میکند و در وهله بعدی با یک تناقض آشکار او را خلاف مسیر طبیعیاش سوق میدهد.
در یک فانتزی اندیشهمحور عنصر خودباوری میتواند کودک را تشویق به داشتن نقش محوری در کنار قهرمان اصلی داستان کند؛ حتی اگر نتواند به مثل قهرمان اصلی نقشآفرین باشد و یا تونایی او را داشته باشد. عنصر خودشناسی نیز به او این امکان را میدهد که ضعفهای خود را بشناسد و اصلاح کند و یا دانش و آگاهیهای خود را بالا ببرد.
نویسنده چه بخواهد و چه نخواهد جدای از مفاهیمی که به شکل خودآگاه در صدد انتقال آن است، به شکل ناخودآگاه نیز نکتههایی را به مخاطب خود منتقل میکند. پس برای بیان موضوعاتی چون زیبایی، دلاوری، شکوه، قدرت، خلاقیت… در آفرینش اثری اندیشهمحور مطالعه و تحقیق لازمه کار نویسنده است. فردوسی از شخصیتهایی است که توانسته است جدای از آفرینش شخصیتهای فرا زمینی، حوادث شگفانگیز و حتی جادو در شاهنامه، در پس هر داستانی به شکل ماهرانه اندیشهای تعبیه کند؛ از قصه اسفندیاد گرفته تا سیاوش او در پی مطرح کردن اندیشهای انسانی و ارزشمند در جهت تعالی مخاطب است اگرچه قصه حماسی شاهنامه در جرگه فانتزیها دستهبندی نشده است اما مصداق خوبی در توجه نویسندگان برای نوشتن این ژانر و روایت درست آن است. توجه برخی نویسندگان آثار فانتزی به اساطیر ایرانی در دوههای اخیر برخی نویسندگان چون محمد رضا شمس و فریبا کلهر با هوشیاری از اساطیر ایرانی در آثارشان استفاده کردند. همچنین مجموعه*دشت پارسوآ* از مریم عزیزی گویای این واقعیت است. بنابراین در مجموع میتوان گفت، با پردازش و روایت درست “یک قصه فانتزی” نویسنده خواهد توانست به شکل هدفمند اندیشهی اصلی داستان را به مخاطب منتقل میکند و اثری تاثیرگذار خلق کند.