12 آبان 1399
در غبار لحظهها
چشمهایم بارانی!
بغض سنگینی است مرا
صدپاره جگر، از زهر هلاهل مرا
میسوزد و میکاهد هردم، زار مرا
زین بیشهی گرگ که آشیانهای است مرا
در تقلای رسیدنم به اوجِ آسمان
در چنین دامگه که قسمت است مرا
#به_قلم_خودم
چشمهایم بارانی!
بغض سنگینی است مرا
صدپاره جگر، از زهر هلاهل مرا
میسوزد و میکاهد هردم، زار مرا
زین بیشهی گرگ که آشیانهای است مرا
در تقلای رسیدنم به اوجِ آسمان
در چنین دامگه که قسمت است مرا
#به_قلم_خودم