نقاشی با کلمات
#آموزشی/پژوهشی در زیبا نویسی(1)
نقاشی با کلمات (خلق نوشتار هنری)
یک. غنای واژگانی
خواننده، تنوعطلب است؛ پس یکنواختی جملهها یا واژهها یا لحن عبارات، موجب خستگی زودرس او می شود. تنوع و رنگارنگی جملات، نوشته را شاداب می کند و زمان خستگی خواننده را تغییر می دهد و او را سر حال نگه میدارد، به نویسنده نیز این فرصت را میدهد که با اعتماد به نفس بیشتری، نکته یا مطلب خود را بپرورد.
بیراه نیست اگر بگوییم هر کس کلمات بیشتری دارد، نویسندهتر است. فقر واژگانی، نوشته را افسرده، کلیشهای و کسالت بار می کند. غنای واژگانی، وامدار تنوع و تعداد کلماتِ غیر تکراری و غیر منتظره در یک نوشته است. حتی یکی از راههای ارزیابی هوش انسانها نیز شمار واژگان غیر تکراری آنها است.
نویسنده چیره دست می داند که برای هر مفهومی، دهها کلمه و تعبیر وجود دارد که به اقتضای کلام و تناسب مقام، میتوان یکی را برگزید و به کار گرفت. مثلا، برای مفهوم «علم» دهها کلمه و ترکیبِ بسیط و تعبیر تازه میتوان کشف یا اختراع کرد که نزدیک به معنای علم، یا مترادف آن باشد؛ کلماتی مانند دانش، آگاهی، دانایی، بصیرت، آشنایی، فنّ و هنر… اگرچه همه این مواد به معنای لغتنامهای آن نیست؛ اما نویسندگان نیز معمولا کلمه «علم» را دقیقا به معنای لغتنامهای آن به کار نمی برند. زیرا هرگز نمی توان دو کلمهای را یافت که از هیچ منظری تفاوت نداشته و به واقع مترادف باشند. یک معنای واحد به مقدار الفاظی که آن را بیان و تعریف میکند، تغییر مییابد. این تغییر معنایی را در کلمات به ظاهر مترادف، به خوبی میتوان دید؛ مثلا ورم، آماس، فربه، پروار، چاق به ظاهر معنای یکسانی دارند، اما تفاوت ظریفی میان آنها است. پروار را نباید در جای جسیم بکار برد و خلاصه این که: «نبوَد فربهی مانند آماس».
هر راهی که کلام را رنگآمیزی و متنوع کند که البته شمار آن اندک نیست؛ مقولهای مهم در زیبانویسی است.
علاقهمندان به دانستن اطلاعات بیشتر در زمینه غنای واژگانی، در بحث پیشگفته را ارجاع میدهم به بحث تفصیلی آرایه «خاص نویسی» از استاد بابایی
#برگرفته از کتاب بهتر بنویسیم استاد بابایی #با اندکی تصرف
#به_قلم_خودم/پژوهشی در زیبانویسی