#نویسندگی/پست ششم، تبدیل پاراگراف به مقاله علمی کوتاه( پاراگراف پشتیبان/3)
◀ تبدیل پاراگراف پشتیبان به مقاله علمی کوتاه
برای تبدیل، شما یک پاراگراف که شامل یک جمله موضوع، سه جمله پشتیبان اصلی که هر کدام یک جمله فرعی داشته باشند و یک جمله نتیجه پاراگراف نیاز دارید.( همان که گفتم بنویسید)
این پاراگراف تبدیل می شود به:
1. جمله موضوع را عنوان مقاله قرار دهید(از موضوع و ادعای مطرح در جمله موضوع، یک عنوان بسازید)
2. جمله های پشتیبان های اصلی را از پاراگراف خارج کرده، در پاراگراف های جدید، جمله موضوع پاراگراف ها قرار دهید. و فرعی همان را پشتیبان های اصلی موضوع پاراگراف های جدید قرار دهید.
اگر درست عمل کرده باشید شما اکنون یک عنوان مقاله دارید با سه پاراگراف جدید شامل یک جمله موضوع و یک جمله پشتیبان اصلی که جمله فرعی ندارد.
3. جمله نتیجه را به پاراگراف نتیجه که در انتهای مقاله قرار دارد، منتقل کنید.(ویژگی های این پاراگراف بعدا توضیح داده می شود)
4.سپس یک پاراگراف مقدمه که ورود به بحث محسوب می شود، طراحی کنید. جمله های این پاراگراف باید جذاب، قوی، چالش برانگیز و جلب کننده مخاطب باشد.
قبلا در توضیح جمله های این پاراگراف گفتیم از ده جمله این پاراگراف هشت تای آن جمله های محرک خواننده است.
5. برای تکمیل پاراگراف های پشتیبان جدید، چند جمله در راستای فکر مرکزی اضافه کنید. دقت کنید هر جمله ای که در ارتباط با فکر مرکزی نباشد، حاشیه رفتن در متن است و باید حذف گردد.
اکنون شما مقاله ای با عنوان مشخص، یک پاراگراف مقدمه، سه پاراگراف پشتیبان و یک پاراگراف نتیجه بحث دارید. این مدل کوتاه ترین شکل مقاله علمی است .
⬅ با جستجوی مطلب در راستای عنوان مقاله، پاراگراف های پشتیبان را اضافه کنید تا به مقاله قابل ارائه برسد.
آن چه بیان شد خلاصه هفت فصل از دو بخش کتاب پاراگراف نویسی، همچنین برخی توضیحات کارگاه عملی استاد بود.
#به_قلم_خودم/#تولیدی
#نویسندگی/پست پنجم، تبدیل یک پاراگراف به مقاله علمی کوتاه (پراگراف پشتیبان/2)
قبل از ادامه بحث نیاز است پست های قبلی را خیلی مختصر، در چند شماره مرور کنیم.
1. بدانیم ویژگی های نوشته علمی چیست (شش ویژگی/پست نخست)
2. بدانیم مقاله علمی با پاراگراف مقدمه، شروع می شود (ویژگی پاراگراف مقدمه/پست دوم)
3. بدانیم مقاله علمی دارای سه نوع پاراگراف است (سه مدل پاراگراف/ پست سوم)
4.بدانیم ساختمان پاراگراف پشتیبان چگونه است (تشریح پاراگراف پشتیبان/پست چهارم)
5. بدانیم که هر پاراگراف بر اساس جمله موضوع می تواند به شیوه های مختلف ساده یا پیچیده، بسط داده شود. (نمونه: مثال، توصیف، استدلال، مقایسه…)
6. بدانیم نخستین جمله هر پاراگراف، به قلم نویسنده مقاله بوده، ادله و شواهد اثبات ادعا، از مآخذ دیگر است.
7. بدانیم مطالب گفته شده بر اساس اصول پاراگراف نویسی دانشگاهی -علمی- و به روز دنیا است! (کتاب نگارش دانشگاهی پاراگراف نویسی)
توضیح: مطالب ارائه شده تماما براساس برگزاری ده ها کارگاه پاراگراف نویسی استاد محترم، سید علی اصغر سلطانی است.(ظاهرا مآخذ اصلی بحث، کتب انگلیسی زبان است که استاد با مثال های کارگاه های مختلف بومی کرده اند)
بنده بجهت تدریس این کتاب برای طلاب سطح سه، این مباحث را بسیار خلاصه و ساده شده (به جهت سنگین بودن بحث و ارائه برای سطح سه) به قلم خودم، بیان کردم تا دوستان سطح دو سریع تر بتوانند مقاله علمی بنویسند.
از مثال های استاد به جهت مقیاس به کار گرفته شده درخلاصه، استفاده نشد! (آموزش اصول زیربنایی مقاله علمی، فقط!)
ادامه در پست ششم
#آموزشی/ پژوهشی در زیبا نویسی(۳)
نقاشی با کلمات (خلق نوشتار هنری)
سه. تنوع در ساختمان جمله
هر نویسندهای باید به خود بقبولاند که برای هر مضمونی، هزاران جمله میتوان ساخت و هیچ اجباری نیست که نخستین جمله متبادر به ذهن را بر روی کاغذ آورد. از همینجا فرق نویسنده با نانویسنده دانسته می شود:
نانویسنده، معمولا به اولین جملهای که در ذهنش نقش میبندد، دل میسپارد و دستهای خود را بالا میبرد. او در میان کلیشههایی که در ذهنش جا خوش کردهاند، میگردد و یکی از همانها را به قلم میآورد. این شیوه، باعث میشود نویسنده گرفتار جملههای قابل پیشبینی برای خواننده شود.
جملات هرقدر که کمتر قابل پیشبینی باشند، برای خواننده گیراترند و ذهن او را بیشتر درگیر خود می کنند؛ تا آنجا که گفتهاند: جملات دو گونهاند: یا قابل پیشبینی، یا زیبا.
بنابراین نخستین گام در زیبانویس، این است که به خود بباورانیم که برای بیان هر مطلبی، میتوان دهها جمله ساخت و لزومی ندارد که تسلیم جملههای تکراری و کلیشهای شد. به مثل، اگر نانویسندهای بخواهد از سردی هوا در تهران خبر دهد، سریع می نویسد: هوای تهران سرد است. اما نویسنده حرفهای، گاهی صلاح را در این می بیند که از راه پنهان وارد شود. مثلا ممکن است، بنویسد: «تهران سیبری شده است» یا «مردم تهران، اسکیمو شده اند» یا «آسمان، امسال تهران را با قطب جنوب اشتباه گرفته است» یا با صدها جمله دیگر. این انتخاب، باید از روی فراست و اختیار باشد، نه اجبار و تحمیل ذهن تنبل.
«سمبولیستهای فرانسه» بر آن بودند که هر اندیشه فقط با جملهای منحصر به فرد قابل بیان است و نویسنده باید از میان جملههای به ظاهر مترادف، در صدد یافتن آن باشد.
بر این پایه، هنرجوی نویسندگی، باید ذهن خود را فیزیوتراپی کند و تا می تواند آن را ورز دهد، از کاهلی و تنبلی برهد و ضرورت سادهنویسی را بهانه بیمایگی در جملهسازی نکند.
#برگرفته از کتاب بهتر بنویسیم استاد بابایی #با اندکی تصرف
#به_قلم_خودم/پژوهشی در زیبانویسی
#آموزسی/ پژوهشی در زیبا نویسی(2)
نقاشی با کلمات (خلق نوشتار هنری)
دو. حُسن تعبیر
غیر از تنوع واژگانی، از «حُسن تعبیر» هم می توان سود جست. حُسن تعبیر، یعنی اراده معنای خاص به کمک تعبیر یا ترکیبی که برای آن وضع نشده است، اما کنایهوار و به مدد قرینه بر آن دلالت میکند.
معانی و مفاهیم، همچون جوانان رشید و خوشاندامی هستند که میتوانند هر روز با لباسی نو و مناسبِ آن روز از خانه ذهن ما بیرون آیند. آنان به هر جامه نو که بر تن میکنند، بر زیبایی و برازندگی خود میافزایند. آن که همیشه و در همه جا با یک لباس به چشم میآید، اندک اندک از چشم میافتد و حتی ممکن است دیده نشود. الفاظ، جامههایی است بر تن معانی. ما هرگز معانی را عریان نمی بینیم، اما هیچ معنا و مفهومی هم نیست که مجبور و محکوم ابدی به پوشیدن یک لفظ و عبارت باشد.
نویسندگان، آناناند که برای هر معنا که میشناسند، و میتوانند لباسهای متعدد، از بازار سخن بخرند و بر تن آن بپوشانند؛ و گاه خود نیز دست به قیچی شوند و جامهای نو بدوزند. گام نخست، عنایت به ضرورتِ مهارت واژهیابی است. بسیاری از کسانی که مینویسند- اما نویسنده نیستند- چنین ضرورتی را درنیافتهاند، و بدین رو کوششی هم برای کشف کلماتِ متفاوت و صید تعابیر گونهگونه نمی کنند. هر کس که قلم به دست میگیرد، نخست باید بداند که هیچ مفهومی از خاطر او نمی گذرد مگر آنکه صدها کلمه و تعبیر برای آن وجود دارد.
تنوع واژگانی و حُسن تعبیر، افزون بر طراوتافزایی و شادیبخشی به محیط نوشتار، نویسنده را در ادای مفهوم و بازگویی دقیق منظور خویش کمک می کند، روشن است که نویسندهای که کلمه «سپهر» را در معنای «آسمان» به کار می برد، علاوه بر رهانیدن نوشته خود از کاربرد کلمهای که ممکن است قبلا بارها تکرار شده باشد، اشارهای هم به مراد اصلی خود دارد.
به هر روی اگر همیشه برای هر مفهومی فقط یک کلمه در ذهن ما حاضر شود و از احضار واژههای مشابه و همردیف آن ناتوان باشیم، باید بدانیم که نخستین پلّه نویسندگی را نپیمودهایم. آنچه به کار نویسنده میآید، جلوگیری از یکنواختی کلام و ناآراسنگی بیان است. این توفیق از راههای بسیاری ممکن است که در مجموع این راهها را «تنوع کلامی و غنای واژگانی» می نامیم.
#برگرفته از کتاب بهتر بنویسیم استاد بابایی #با اندکی تصرف
#به_قلم_خودم/پژوهشی در زیبانویسی
#آموزشی/پژوهشی در زیبا نویسی(1)
نقاشی با کلمات (خلق نوشتار هنری)
یک. غنای واژگانی
خواننده، تنوعطلب است؛ پس یکنواختی جملهها یا واژهها یا لحن عبارات، موجب خستگی زودرس او می شود. تنوع و رنگارنگی جملات، نوشته را شاداب می کند و زمان خستگی خواننده را تغییر می دهد و او را سر حال نگه میدارد، به نویسنده نیز این فرصت را میدهد که با اعتماد به نفس بیشتری، نکته یا مطلب خود را بپرورد.
بیراه نیست اگر بگوییم هر کس کلمات بیشتری دارد، نویسندهتر است. فقر واژگانی، نوشته را افسرده، کلیشهای و کسالت بار می کند. غنای واژگانی، وامدار تنوع و تعداد کلماتِ غیر تکراری و غیر منتظره در یک نوشته است. حتی یکی از راههای ارزیابی هوش انسانها نیز شمار واژگان غیر تکراری آنها است.
نویسنده چیره دست می داند که برای هر مفهومی، دهها کلمه و تعبیر وجود دارد که به اقتضای کلام و تناسب مقام، میتوان یکی را برگزید و به کار گرفت. مثلا، برای مفهوم «علم» دهها کلمه و ترکیبِ بسیط و تعبیر تازه میتوان کشف یا اختراع کرد که نزدیک به معنای علم، یا مترادف آن باشد؛ کلماتی مانند دانش، آگاهی، دانایی، بصیرت، آشنایی، فنّ و هنر… اگرچه همه این مواد به معنای لغتنامهای آن نیست؛ اما نویسندگان نیز معمولا کلمه «علم» را دقیقا به معنای لغتنامهای آن به کار نمی برند. زیرا هرگز نمی توان دو کلمهای را یافت که از هیچ منظری تفاوت نداشته و به واقع مترادف باشند. یک معنای واحد به مقدار الفاظی که آن را بیان و تعریف میکند، تغییر مییابد. این تغییر معنایی را در کلمات به ظاهر مترادف، به خوبی میتوان دید؛ مثلا ورم، آماس، فربه، پروار، چاق به ظاهر معنای یکسانی دارند، اما تفاوت ظریفی میان آنها است. پروار را نباید در جای جسیم بکار برد و خلاصه این که: «نبوَد فربهی مانند آماس».
هر راهی که کلام را رنگآمیزی و متنوع کند که البته شمار آن اندک نیست؛ مقولهای مهم در زیبانویسی است.
علاقهمندان به دانستن اطلاعات بیشتر در زمینه غنای واژگانی، در بحث پیشگفته را ارجاع میدهم به بحث تفصیلی آرایه «خاص نویسی» از استاد بابایی
#برگرفته از کتاب بهتر بنویسیم استاد بابایی #با اندکی تصرف
#به_قلم_خودم/پژوهشی در زیبانویسی