♦️حاج آقا مجتبی تهرانی(ره):
روایت از علی(ع) دارد: آگاه باشید که درهای آسمان از شب اول ماه مبارک رمضان باز است؛ یعنی تمام حُجُب از ناحیه ربّ برداشته شده است، در این ماه دیگر هیچ حجابی نیست.
یعنی از ناحیه خداوند نسبت به بندگانش هیچ حجابی نیست. هیچ دری بسته نیست؛ اصلاً و ابداً، تمام درها باز است… هر تقاضایی! چه مادی و چه معنوی به ربّ میرسد و به هیچ مانعی از آن ناحیه برخورد نمیکند.
نتیجه آن این است که این تقاضاها در این ماه بیجواب نمیماند، به تعبیر روز هیچ دعایی به بایگانی نمیرود!
تقدیم به: روح بلند و آسمانی «ام المومنین» حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)
این شیوه مجتهدپرور نیست…!
سابق بر این در حوزههای علمیه سه شیوه در فراگیری دقیق و درستِ دروس فقه و اصول (گاها نحو و علم حدیث) مرسوم بوده که بسیارموثر بوده و راه رسیدن به اجتهاد را نیز هموار میکرده است. شیوههای تقریرنویسی اعم از شفاهی و مکتوب، شیوه مُعید و شیوه اَماله نویسی
شاید برایتان جالب باشد که بدانید برخی کتابهای علمای بزرگ از همین شیوهها به یادگار مانده است. اجود التقریرات آقای خویی، فوائد الاصول شیخ انصاری از جمله آنهاست و کسانی به عنوان مقرّر در حوزه ها مشهور بوده اند.
این شیوهها کمک موثری بوده که درس به ویژه دروس فقه و اصول که استنباط در آنها اهمیت دارد، در ذهن طلبه ثابت شود و توان اجتهاد پیدا کند. سنتهای بسیار حسنه که بعید نیست امروز هم بسیاری از مشکلات طلاب را حل کنند.
هر یک از این شیوهها را مختصر توضیح می دهم، شاید برایتان جالب باشد و حتی تصمیم بگیرید از آن استفاده کنید. تقریرنویسی به معنای «پیاده کردن درس استاد» اعم از شفاهی و مکتوب است:
تقریر شفاهی:
در شیوه تقریر شفاهی پس از تدریس استاد، یکی از طلاب (دارای حافظه قوی) در جایگاه تدریس، مجدد درس را تدریس می کند و استاد اشکلات تدریس او را میگیرد.
تقریر مکتوب:
این شیوه خود چهار نوع است. در نوع اول هنگام تدریسِ استاد، طلبه تمام سخنان استاد را «واو به واو» و با تمام «اصطلاحات» فی المجلس و به زبانگفتاری می نویسد.
این شیوه خود دارای مزایا و معایبی است از جمله معایب آن این است که علمی نیست اگرچه شایع است. عیب دیگرش این است که تمرکز روی نگارش است و مهمتر از آن «مجتهد پرور» نیست و نیاز به پاکنویس و ویرایش دارد. با این حال این شیوه مزایایی دارد از جمله اینکه چیزی از درس از قلم نمیافتد و در صورت مشکل به توضیحات استاد مراجعه میشود و از این جهت که بعدا باید پاکنویس شود، یک مطالعه اجباری همراه خود دارد.
شیوه دوم تقریر مکتوب این است که طلبه هنگام تدریس استاد تمام تمرکز خود را صرف فهمِ درس می کند و چیزی نمی نویسد. بعد از خروج استاد از کلاس، تمامِ آنچه فهم کرده بدون فاصله و به سرعت مینویسد.
این شیوه نیز مزایا و معایبی دارد. از جمله معایب آن این است که ممکن است چیزی از قلم بیفتد و نوشتن بعد از کلاس خسته کننده است و اگر فاصله شود و فرد تمرکز خود را از دست بدهد، مطالب از صفحه ذهن پاک میشود. اما همین شیوه مزایای خوبی دارد. از جمله اینکه علمی است و فرد می تواند در مباحث اصول، آرای مختلف را اضافه کرده و نظر مُختار را هم ملحق کند و مهمتر از همه این شیوه «مجتهد پرور» است زیرا تمام تمرکز روی فهم مطالب است و قدرت استنباطی بالایی دارد.
شیوه سوم بر اساس یادداشت رئوس مطالب در کلاس است که بعدا به صورت مشروح یا فقط نکات کلیدی نوشته می شود. این شیوه نیز استنباطی و مجتهدپرور است.
شیوه چهارم هم با مبنای خلاصه نویسی پس از کلاس و فهم کامل درس نوشته می شود. این شیوه نیز، بر فهمِ درس در کلاس استوار است. استنباطی و مجتهدپرور است و زمان کمتری میبرد.
شیوه مُعید، خود روشی مجزا بوده، بسیار جالب است. در این شیوه ممتازین استاد به عنوان مُعید بعد از خروج استاد، به نوبت چند بار دیگر درس را تدریس میکنند.
از بهترین مزایای این شیوه به ویژه در دروس فقه و اصول این است که کسانی که استعداد کمتری در فراگیری دروس فقه و اصول دارند یا دیرتر وارد حوزه شدند، چندبار دیگر درس را میشنوند.
شیوه اَماله نویسی هم به این صورت است که استاد مطالب را از حفظ یا از روی کتاب می خواند و طلاب می نویسند که در پایان نوشتههای طلاب به عنوان تصانیف استاد باقی میماند.
البته ممکن است طلبه ای با تلفیق روشهای مذکور، روشی جدید را برای خود ابداع کرده و از آن استفاده نماید. اما آنچه مهم است اینست که نباید این سنت حسنه که از قدما به ما رسیده فراموش شود.
⬅ نکته حائز اهمیّت در تمام این شیوهها این است که همه این تقریرها، باید به تایید و امضاء استاد برسد تا تایید شده، محل ارجاعات بعدی قرار گیرد.
#از قول نبی مکرم اسلام (ص) در این بحث، استفاده می کنیم که فرمودند: «قیدوا العلم بالکتابه؛ دانش را با نگارش به بند کشید».
منبع: دانشنامه ویکی پدیا (تلخیص و ساده شده)
#به_قلم_خودم/بررسی موفقیت حوزههای سابق در شیوههای فراگیری درس، رونق اجتهاد و مجتهدپروری
#آموزشیپژوهشی/شناختواژهها
شخصیت و شناسنامه واژهها
هر کلمه، شناسنامه و شخصیتی دارد که در نظر گرفتن همه یا دست کم برخی از ویژگیهای شخصی آن لازم است. غیر از معنا، بسیاری از کلمهها سابقه تاریخی، هاله قدسی، نمای دینی یا ملی، موسیقی و بار مثبت یا منفی نیز دارند. نویسندگان چیرهدست، کلمات را با توجه به همه آنچه در شخصیت و شناسنامه آنها وجود دارد، به کار میگیرند.
در کتابهای لغت، سابقه تاریخی، هاله قدسی، نمای فرهنگی، موسیقی، وزن، قافیه و بار مثبت یا منفی واژهها ثبت نمی شود. رنگ، بو و طعم کلمات را باید حس کرد و باور داشت که واژه می تواند سرد باشد و یا گرم یا حتی ولرم .
هر کلمه، معنایی دارد؛ اما برخی کلمات افزون بر معنا، بار یا جهت یا هاله نیز دارند. مثبت یا منفی بودن کلمه، فارغ از معنای آن است. بار معنایی کلمه، به این معناست که آن کلمه، در فضایی که گفته یا شنیده یا خوانده میشود، «چه تداعی های فرهنگی و نیز چه تداعی های احساسی» را ایجاد میکند.
میدان مغناطیسی یا هالهای که گرد یک کلمه پدید میآید، در کاربرد و جایگاهشناسی آن موثر است. هر واژه در گذر زمان و عمر کوتاه یا بلندش، سمتوسو یا رنگوبوی خاصی میگیرد که همچون معنای آن باید مراعات گردد. نویسنده چیرهدست میداند که شناسنامه و شخصیت کلمات در بیرون از لغتنامه شکل میگیرد.
⬅ نمونهای برای توضیح بار مثبت کلمه:
-برخورداری:
بار این کلمه مثبت و معادل «تنعم» در عربی است. جمله «این کتاب از امتیازهای فراوانی برخوردار است» درست است، اما نمیتوان گفت: «این کتاب از اغلاط فراوانی برخوردار است».
⬅ نمونهای برای توضیح بار منفی کلمه:
-قلم فرسایی:
فرسودن قلم، بیشتر در معنای بیهودهنویسی و زیادهگویی میآید. بنابراین کاربرد آن در این جمله مناسب نیست «بیست سال در باره آزادی، قلمفرسایی کرد و کتاب نوشت.» البته اگر نوشتههای او را بیهوده و کمفایده بدانیم، بر جمله مذکور خرده نمیتوان گرفت.
دقت کنید: واژهی کُند دارای بار معنایی منفی است. در حالی که واژهی آرام، دارای بار معنایی مثبت است.
⬅ مثالی برای سابقه تاریخی کلمه:
«هر آن چه خسرو کند، شیرین بود»، میان کلمههای «خسرو» و «شیرین» ، رابطه تاریخی وجود دارد، بنابراین «خسرو و شیرین» دو کلمهای هستند که سابقه تاریخی دارند.
⬅ نمونهای برای موسیقی کلمهها در جمله:
«از ماه تا ماهی»
از دل این جمله آهنگی به گوش میرسد که نامرئی است و رشته پیوند کلمات را بیشتر میکند، اما چنانچه گفته شود، «از ماهی تا ماه» دیگر آهنگی به گوش نمی رسد.
باید دقت داشت که معنای کلمات و واژهها در هر زبان، در طول زمان ثابت نمیماند و دچار دگرگونی میشود. گاهی آنقدر دگرگون میشود که نسبت به گذشته کاملا تغییر مییابد و گاه واژهای که در زمان گذشته، معنای محدود داشته در زمانهای بعد گسترش معنایی مییابد و به عکس. به عنوان مثال واژه «بحث» گسترش معنایی را تجربه کرده است.
بر این پایه، اهمیت این بحث زمانی روشنتر میشود که نویسندهای بخواهد، متنی را از زبانی به زبان مقصد ترجمه کند. مترجم خوب، مفاهیم ثانوی و بار مثبت یا منفی واژهها را از فحوایِ کلام استخراج میکند و سپس با کلام متناسبی به زبان مقصد انتقال میدهد. مترجم خوب کلمه را ترجمه نمیکند، بلکه نظامی را ترجمه میکند که کلام عضو و سازهای از آن است. اما مترجم ناشی، معادل واژهها و اصطلاحات متن را از فرهنگهای لغت مییابد و در ترجمه در کنار هم ردیف میکند بدون این که به معنا و نقش واژهها در متن و موقعیّت چگونگی به کار رفتن آنها در متن، و همایی واژگان توجّه کند.
این گونه ردیف کردن واژهها و اصطلاحات را به مزاح «خشکه چین» کردن میگویند. نتیجهی این کار چیزی جز بیروح شدن آنچه به زبان مقصد ترجمه شده است، نیست. شاید تکتکِ معادلها درست باشد؛ امّا متن روان و مفهوم و رسا نیست و ترجمهگون است و راه به جایی نمیبرد.
منابع :
1. بهتر بنویسیم، رضا بابایی
2. بار معنایی و بافت کلام، https://rasekhoon.net
#به_قلم_خودم/پژوهشی در شناخت واژه (با تصرف و تلخیص)
یه بطری اگر وسط
آب دریا هم باشه
وقتی که درش بسته باشه
یه قطره آب هم داخلش نمیره
آدمی اگر وسط
“دریای رحمت خدا” هم باشه
تا خودش نخواد،
هیچ بهرهای نمیبره
حتی اگر اون دریا
اسمش #رمضـــان باشه…
? ? نزول باران ?
خشکسالی عجیبی دامنشان را گرفته بود و درمانده شده بودند. سالیان پی در پی، این مشکل بزرگ، گریبانگیرشان شده بود و قحطیزده شده بودند.
این افراد از وجود بزرگترین نعمت الهی برخوردار بودند و پیامبر اسلام در نزدیکی ایشان زندگی میکرد. اینکه این مشکل را با بزرگترین پیامبر الهی مطرح کنند، قطعاً تسکینی بود بر دردشان!
نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند و گفتند:
- اى رسول خدا همانا بلاد ما دچار قحطى شده و چند سال پى در پى خشکسالى است؛ خداى را بخوان تا باران بر ما بفرستد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور دادند که منبرى مهیا کنند تا ایشان از خانه بیرون آمده و به منبر بروند.
مردم اجتماع کرده بودند و منتظر بودند ببینند چه رخ خواهد داد. سپس آن حضرت بر فراز منبر رفته و دعا نمودند و به مردم نیز دستور دادند که آمین بگویند.
مدتی گذشت تا اینکه جبرئیل نازل شد و گفت:
- اى محمد به مردم بگو خداوند وعده کرده در روز فلان و در ساعت فلان باران بر شما ببارد!
مردم در انتظار آن روز و آن ساعت روز شمارى کردند. آن هنگام که ساعت مقرّر فرا رسید؛ خداوند بادى فرستاد، و آن باد ابرى را با خود آورد و آسمان را پوشانید و باران شدیدی شروع به باریدن کرد. این باران به قدری شدن گرفت که همان افراد، خودشان به نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و گفتند:
- اى رسول خدا! از خدا بخواه تا جلوى باران را بگیرد که ما نزدیک است غرق شویم!
مجددا همه مردم جمع شدند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دوباره دست به دعا برداشتند و به مردم نیز فرمان دادند آمین بگویند.
مردى از میان جمعیت صدا زد:
- اى رسول خدا! دعا را بلند بخوان که ما هم بشنویم زیرا همه ی دعائى را که تو می خوانى ما نمی شنویم. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
- بگوئید: خدایا اطراف ما ببارد نه بر ما!
خدایا این باران را بر شکم دشتها و در پاى درختها و مرتعهائى که گله داران رمههاى خود را میچرانند؛ فروبریز.
خدایا آن را رحمت قرارده و عذاب قرار مده.
یا مهدی!
عجیب است که چه شباهتی بین پیشنیان و ما وجود دارد. گویی صفحات تاریخ دوباره ورق میخورد اما…
سالیانی بود که در این ممکلت ما، خشکسالی بود از کم آبی میگفتیم ولی اکنون نیز به قدری بارید که عدهای از عزیزانمان گرفتار سیل شدند و خانه و زندگیشان از بین رفت.
اما دریغ از این غفلت و از این غربت! که کم به یاد شما بودیم چه وقتی که کم آبی بود و چه وقتی که سیلزده شدیم. کاش باورمان بود که اگر چون پیشنیان، به شما که شبیهترین به رسولخدا هستید، رجوع میکردیم، و از خدا همه یک صدا و یکدل فرج شما را میخواستیم، گرفتاریهایمان کمرنگتر میشد چون شما خودتان فرمودید که:
-برای فرج دعا کنید که همانا گشایش شما در همان است.
صد آه از غربت شما یا صاحب الزمان…
? کافی، ط اسلامیه، ج8، ص 217.